مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 68

حمّاد در حال شنيدن از ابراهيم آن را تهيه مى كند. ۱
102ـ از استدلال هاى گوناگونى كه در بالا بيان شد، مى توان نتيجه گرفت كه احتمال دارد نظريه هاى شفاهى گرا روزگارى در ميان دانشمندان صدر اسلام رواج و غلبه داشته است. متأسفانه مداركى كه اقامه كردم، براى تعيين دقيق تاريخ اين مرحله بسنده نيست. اين تاريخ، على القاعده بايد از انزواى بصره به صورت تنها دژ باقى مانده مخالفان نگارش حديث، كه آن تاريخ را دست كم به نيمه نخست سده دوم باز پس مى برد، قديمتر باشد.البته نمى تواند قديم تر از آغاز خود حديث اسلامى باشد؛ اما مى توان اين آغاز را تا زندگى پيغمبر(ص) بازپس برد، اگر از محدثان اسلامى پيروى شود؛ يا مى توان آن را تا حدود سال صد پيش آورد، اگر با نظر شاخت در باب تاريخ حديث هاى فقهى موافقت شود. ۲ در زير، غلبه شفاهى گرايى را ويژگى اوايل سده دوم خواهم دانست؛ اما براى اين حدس اهميت زيادى قائل نيستم.

نكات پايانى

103ـ لطفى ندارد كه اين فصل را به پايان بريم و از برخى نكات راجع به پيش انگاره ها (پيش انگاره هايى كه بازسازى ارائه شده در اين فصل، بر اساس آنهاست) سخنى نگوييم. هر كس كه از آثار نوشته محدّثان مسلمان براى چنين هدفى[بازسازى] استفاده مى كند، على القاعده بايد درباره ميزان موثقيت واقعى حديث هايى كه به ظاهر از دورانى كهن تر به ارث رسيده اند، نظرى داشته باشد. نظريه اى كه در پس بازسازى خود من قرار دارد، كمابيش به قرار زيراست: آثار نوشته محدّثان مقدار قابل توجهى از مطلب هاى موثق را از

1.سنن، شماره۴۶۴؛ در روايتى مشابه با همين اسناد، حمّاد در حال نگارش نيست؛ بلكه دارد از ابراهيم درباره يادداشت ها[«اطراف»] مى پرسد(علل، ج۲، ص۴۳۷، شماره۲۹۲۸).

2.Schacht, Origins, p. ۵.

صفحه از 71