پژوهشي در اسباب نزول آيه«اكمال دين» - صفحه 84

داد كه عمر در طول عمرش مسئله كلاله را هرگز نخواهد فهميد، يا آنكه او را نفرين كرد كه چنين باشد:

۰.۱ـ در «درالمنثور» چنين آمده است:عدنى و بزاز، هر يك در«مسند» خود، و ابوالشيخ در«الفرائض» به سند صحيح از حذيفه نقل كرده اند كه گفت: آيه كلاله بر پيامبر ـ صلى الله عليه وسلم ـ نازل گرديد در حالى كه حضرت در راه بود، پس ايستاد؛ حذيفه را ديد و آيه را به او آموخت. حذيفه درنگ كرد، عمر را ديد و آيه را به او آموخت. سپس عمر در زمان خلافتش در كلاله تأمل كرد و حذيفه را خواست و از او درباره آن پرسيد، حذيفه گفت: رسول خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ كلاله را به من آموخت و من نيز همان گونه آن را به تو آموختم و خدا هرگز چيزى براى تو بر آن نيفزود. ۱

۰.۲ـ در «كنزالعمال »چنين روايت شده است:از سعيد بن مسيّب روايت شده كه گفت: عمر از رسول خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ پرسيد: كلاله چگونه ارث مى برد؟ پيامبر فرمود: مگر نه اين است كه خدا آن را بيان فرموده است؟ آن گاه اين آيه را قرائت فرمود: وإن كان رجل يورث كلالة او امراة…، اما عمر نمى فهميد، سپس آيه آخر سوره نساء فرستاده شد: يستفتونك قل الله يفتيكم فى الكلاله…، باز هم عمر نمى فهميد. پس به حفصه گفت: هرگاه رسول خدا را در خشنودى ديدى از او در اين باره بپرس! پيامبردرپاسخ حفصه فرمود:آيا پدرت به توچنين گفته است ؟پدرت هرگز اين مسئله را نخواهد دانست! و عمر خود مى گفت: من هرگز اين را نخواهم دانست و به كلام رسول خدا در اين خصوص اشاره مى كرد. در منبع اين حديث آمده است كه ابن راهويه يا ابن مردويه آن را صحيح دانسته اند. ۲

0.3ـ سيوطى در«درالمنثور» روايت كرده كه پيامبر(ص)اين مسئله را براى عمر در

1.درّالمنثور, ج۲, ص۲۵۰

2.كنزالعمال, ج۱۱, ص۸۰, ح۳۰۶۸۸

صفحه از 116