… محمد بن طلحة بن يزيد بن ركانة از عمر بن خطاب ـ رضى الله عنه ـ نقل مى كند كه گفت: اگر من از رسول خدا درباره سه چيز مى پرسيدم برايم از شتران سرخ مو بهتر بود: از خليفه پس از او؛ از جواز قتال با قومى كه اقرار دارند در اموالشان زكات است اما آن را پرداخت نمى كنند و از كلاله. اين حديث مطابق معيارهاى بخارى و مسلم صحيح است، و آنان نقل نكرده اند. ۱
اما در «صحيح مسلم »آمده است كه عمر درباره كلاله بارها از پيامبر سؤال كرده است!
۰.مسلم مى گويد:از معدان بن ابى طلحه نقل شده است كه عمربن خطاب روز جمعه اى خطبه مى خواند؛ از پيامبر خداـ صلى الله عليه وسلم ـ و ابوبكر ياد كرد، سپس گفت: من پس از خود مسئله اى مهمتر از مسئله كلاله وا نمى گذارم. در هيچ موضوعى من به اندازه موضوع كلاله به رسول الله مراجعه نكردم و او در هيچ چيزى به اندازه اين موضوع با من به درشتى سخن نگفت، به طورى كه با انگشتش به سينه من زد و گفت: اى عمر! آيا آيه«صيف» كه در پايان سوره نساء است براى تو كافى نيست؟ اگر زنده باشم در اين مساله به گونه اى حكم خواهم كرد كه آنان كه قرآن مى خوانند و آنها كه نمى خوانند به آن حكم مى كنند. ۲
اين حديث بيان مى كند كه عمر از پيامبر درباره كلاله سؤال كرد و حضرت بارها براى او توضيح داد، اما عمر سؤال خود را تكرار مى كرد تا آنكه پيامبر(ص) بر او، به دليل كثرت پرسش يا به اين دليل كه هر چه حضرت شرح مى داد او نمى فهميد، خشم گرفت!
علاوه بر اين، سه حديث صحيحى كه در ذيل مى آيد دلالت دارد كه پيامبر(ص) خبر
1.مستدرك حاكم, ج۲, ص۳۰۳
2.صحيح مسلم, ج۵, ص۶۱ . آيه آخر سوره نساء به آيه صيف يا صيفى معروف است, در مقابل آيه ديگر كه در همين سوره در مورد كلاله نازل شده است و به آيه شتوى, يعنى زمستانى, معروف مى باشد.