جهت ضلات زدايى است؛ اين از يكسو. از سوى ديگر روشنترين و بديهى ترين واجب براى مسلمانان تمسّك به هر آن چيزى است كه هدايت مى آفريند و ضلالت مى زدايد. بدين سان رسول اللّه(ص) با جمله ما ان تمسكتم بهما لَنْ تضلّوا اين واجب مؤمنان را در پيش ديد آنها نهاده است. آيا كسى مى تواند در اين وجوب پيروى از «عترت» ـ كه هدايت آفرين است و گمراهى زدا ـ ترديد كند؟
سه ديگر آنكه تمسّك به اين دو «گرانبها» در رسيدن به مقصد والا و مقصود اعلى و دستيابى به هدايت بسنده است، و وراى آن جز ضلالت نخواهد بود «وماذا بعد الحق الاّ الضلال». ديگر آنكه حديث ثقلين بدون هيچ ترديدى «عصمت» عترت را رقم زده است؛ يكى بدان جهت كه رسول اللّه(ص) بدون هيچ قيد و شرطى تمسّك بدانها را لازم شمرده است، آيا مى توان تصوّر كرد كه پيامبر(ص) امت را به كسانى ارجاع داده و بدون قيد و شرط چنگ انداختن به آموزه هاى كسانى را لازم شمرده است كه خود در لغزشند؟ دو ديگر آنكه اهل بيت(ع) همبر قرآنى هستند كه هرگز باطل در آن راه ندارد. نيز تمسّك به آنها سدّى است در برابر گمراهى؛ اگر گمراهى بر كسانى روا باشد، آيا گمراهى زدا توانند بود؟
و بالاخره حديث ثقلين، جداناپذيرى عترت با قرآن را رقم زده است، و روشن است كه يعنى هرگز با آموزه ها و احكام آن مخالفت نخواهند كرد و بدين سان از آن «ثقل» جدا نخواهند شد. نيز چنين است تعبيرهايى بلندى چون على مع القرآن و القرآن مع على و على مع الحق والحق مع على درباره مولا(ع).
بدين سان رسول اللّه(ص) با حديث ثقلين، مشعلى سپيدى آفرين در معبر زمان نهاده است تا امت مسلمان هرگز به تاريكزار گمراهى دچار نشوند و با تمسّك به آنها در گذرگاه زمان از امواج فتنه ها برهند و به ساحل هدايت درآيند، بر آنان كه اين حق را دريافته اند و اين نعمت را شناخته اند و پاس داشته اند، ارزانى باد. ۱
1.علاّمه عاليقدر مير حامد حسين هندى در اثر عظيم خود، محتواى اين حديث را از ابعاد مختلف كاويده و حقايق بس ارجمند و تنبه آفرينى بر اساس آن و با تكيه بر انديشه عالمان اسلامى عرضه كرده است (نفحات الأزهار فى شرح عبقات الأنوار، ج۲، ص۲۴۷ به بعد).