بلغه و نيز جمله من سمع شيئاً و من بلغه نيز اين تساهل و تسامح را مى رساند. گفتنى است فهم تساهل و تسامح از اين روايات نيازمند وقتى است كه با به كارگيرى آن مشكل ديگرى بر سر راه نيست. عالمان از اين احاديث شريف چنين استفاده كرده اند (وحقّاً جاى چنين برداشتى هست) كه دغدغه احراز واقع و اثبات اعتبار نقل در محدوده مستحبّات، در ميان نيست.
البته عالمانى در تحليل اين حقيقت كه با توجه به احاديث «من بلغ» آيا آن عمل مستحب است و يا صرفاً رجحان آن استفاده مى شود، يا آن ثواب برحالت انقياد شخص مترتب است، بيانهاى گوناگونى دارند كه در جاى خود قابل دقت است، ولى همه معتقدند كه در مستحبّات تساهلى وجود دارد.
مواردى كه دروغ بودن، خير نبودن و بدعت بودن عمل، ثابت باشد، قطعاً مشمول روايت نيست، و به اين شكل اين احاديث هرگز نمى تواند پشتوانه قبول روايات جعلى بشود. بدعتها با اين احاديث ترغيب پيدا نمى كند و زشتيها چهره نيك به خود نمى گيرد.
فرض كنيد در روايتى چنين آمده است كه: هركس در شب جمعه سوره جمعه را بخواند پاداشى چنين دارد؛ انجام اين عمل شايسته به اميد آن پاداش، مورد توجه اين روايات است؛ عنوان باب در وسائل الشيعه گوياى اين حقيقت است: «باب استحباب الإتيان بكلّ عمل مشروع روى له ثواب عنهم ـ عليهم السلام ـ.» ۱
بنابراين تنها مى توان درباره دلالت احاديث «من بلغ» سخن گفت: بعضى تساهل و تسامح در مستحبات را از اين احاديث استفاده نكرده اند و سمع و بلغ را بر سماع و بلوغ معتبر حمل كرده اند و نيز از جمله اوتيه وان لم يكن الحديث كما بغله هيچ تسامح و تساهلى را دريافت نكرده اند. رجالى كبير مرحوم مامقانى در مقباس الهداية از اين گروه است. ۲ ولى اكثر عالمان معتقدند كه اين احاديث بر تساهل و تسامح دلالت دارد و انصاف نيز چنين است. البته در نوع اين تساهل،
1.وسائل الشيعه، ج۱، ص۸۰، باب ۱۷
2.مقباس الهداية، مامقانى، ج۱، ص۱۹۶ ـ ۱۹۷