متكلمان نيز به تربيت شاگرداني براي مناظرات مذهبي در نسلهاي بعد همت ميگماشتند، چنانكه فضل بن شاذان خود را خلف محمد بن أبي عمير و صفوان بن يحيى ميناميد و يونس بن عبدالرحمن را خلف هشام بن حكم براي مناظره با مخالفان مي دانست. ۱
برخي از اين افراد، حتي پيش از پيدايش معتزله به بحثهاي كلامي ميپرداختند. قيس بن ماصر كوفي از متكلمان شيعه است كه قبل از تكوين معتزله، به دست امام سجاد عليه السلام تربيت شده است ۲ . بحثهاى متكلمان شيعه اختصاصى به امامت نداشته و در همه مسائل جارى بوده است؛ چنانکه سه اثر از آثار هشام بر رد ارسطو و ثنويان و اصحاب طبايع بوده است. ۳
متكلمان شيعي آن دوران در بناي پايههاي اعتقادي شيعه نقش بسزايي داشتند و با مناظرات مذهبي موفق با مخالفان راه را براي تثبيت عقايد شيعي در نسلهاي بعدي فراهم كردند.
هشام بن حكم كوفي از متكلمان بنام شيعه است كه بحثهاى كلامى را از امام صادق عليه السلام آموخته بود ۴ . هشام از جوانترين و در عين حال برجستهترين متكلم دوران ائمه عليهم السلام بود كه با آراي دقيق و مناظرات موفقيتآميز خود تأثير زيادي بر جامعه شيعي زمان خود و زمانهاي بعد بر جاي نهاد؛ به طوري كه هارونالرشيد ميگفت:
زبان هشام از هزار شمشير در جان مردم كارسازتر است. ۵
وي از متكلمان حاذق، و بويژه در مبحث امامت ـ كه مهمترين تفاوت شيعه با مخالفان است ـ استادي تام داشته و امام صادق عليه السلام وي را در مناظرات مربوط به امامت بر ديگران مقدم ميكرد. ۶ ابننديم قدرت وي را در كلام اين چنين وصف ميكند:
هشام از متکلمان شيعه است. او باب کلام در موضوع امامت را باز نمود و با نظري عميق مذهب شيعه را جاني تازه بخشيد. ۷
هشام بن حکم در بحث عصمت ائمه نظريات اساسي داشته و از بنيانگذاران اين مبحث در شيعه است؛ به طوريکه محمدبن أبي عمير ميگويد:
در طول همنشيني با هشام از هيچ بحثي مانند مبحث عصمت ائمه از وي بهره نبردم. ۸
هشام بن حکم در مناظره خود با ضرار امام را برترين مردم در علم و عصمت و شجاعت و سخا ميداند و معتقد است که امامت تا روز قيامت ادامه پيدا ميکند. ۹ پس از هشام مبحث عصمت كاملتر
1.الايضاح، ص۱۷؛ اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۸ ، ش۱۰۲۵.
2.الکافي، ج۱، باب الاضطرار إلي الحجة، ح۴.
3.رجال النجاشي، ش۱۱۶۴.
4.الکافي، ج۱، باب الاضطرار إلي الحجة، ص۱۶۹ـ۱۷۳، ح۳.
5.الإمام جعفر الصادق عليه السلام، ص۲۲۲.
6.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۵۶.
7.الفهرست ابن نديم، ص۲۲۳.
8.علل الشرائع، ج۱، ص۲۰۴؛ معاني الأخبار، ص۱۳۳.
9.علل الشرائع، ج۱، ص۲۰۳.