گام‌های شکل‌ گيری نخستين مکتب حديثی شيعه - صفحه 127

راوي بزرگ شيعه، أبان بن تغلب (م141ق) را مي‌توان نماينده اين شاخه از تشيع دانست. وي چنان شأن و منزلتي در ميان شيعه و اهل‌سنت داشت كه وقتي وارد مدينه مي شد، حلقه‌هاي درسي به دور او گرد مي‌‌آمدند و ستوني كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر آن تكيه مي‌زدند، براي نشستن او خالي مي شد. ۱ اين امر نشان‌دهنده تعامل گسترده أبان با راويان و محدثان اهل‌سنت است. أبان دانشمندي است كه در همه رشته‌هاي علوم اسلامي از قبيل قرائت، فقه، لغت، نحو و ... سمت استادي داشته است و نماينده شيعيان آن زمان به شمار مي رفت. دانشمندان اهل‌سنت نيز روايات أبان را پذيرفته‌اند و اذعان دارند كه وي اهل غلو نبود و بدعتي در دين ايجاد نكرد، زيرا متعرض شيخين نمي‌شد، بلكه تنها علي عليه السلام را برتر از آن دو مي‌دانست ۲ .
از ديگر راويان شيعي متعلق به جامعه معتدل شيعي در اواخر دوره اموي مي‌توان به ابن أبي يعفور عبدي (م131ق) اشاره كرد. از همان زمان حضور امامان، در جامعه شيعي گرايش‌هايى وجود داشته كه با طرز تفكر و اعتقاد سنتى شيعه در مورد امامان خويش مخالفت داشته است. بسياري از شيعيان براى امامان تنها نوعى مرجعيت علمى قائل بوده و با نسبت دادن صفات فوق بشري به ائمه عليهم السلام مخالف بودند. ۳ آنها امامان را «علماء أبرار» (دانشمنداني پرهيزگار) مي‌دانستند، ولي اطاعت از امام را به عنوان امام و رهبر اسلام لازم مي دانستند و فرمانبردار محض ائمه عليهم السلام بودند.
ابن أبي‌يعفور از مهم‌ترين اين افراد و از نزديكترين ياران امام صادق عليه السلام بود كه در لسان آن حضرت با توصيفات نادري ستايش شده است. زيد شحام از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود:
هيچ كس را نيافتم كه حرف مرا بپذيرد و امر مرا اطاعت كند و در مسير اجدادم گام بردارد، مگر اين دو مرد: عبدالله بن أبي يعفور و حمران بن أعين. خدا آنان رحمت كند كه شيعيان مؤمن و خالص ما هستند و نام آنها نزد ما، در كتاب اصحاب يمين كه خدا به پيامبرش داد، آمده است. ۴
در مناظره‌اي كه ميان او و معلي بن خنيس در گرفت، معلي گفت: اوصيا پيامبرند، و ابن أبي يعفور آنان را با عنوان «علماي ابرار اتقيا» خواند. امام صادق عليه السلام در تأييد وي از كساني كه ائمه عليهم السلام را پيامبر مي‌دانند، برائت جست. ۵ اشعري از فرقه‌اي به نام «يعفوريه» نام برده است كه بر خلاف غلات منكران امامت را كافر نمي‌شمردند. ۶
مرحوم بحرالعلوم در رجال خود از شهيد ثاني نقل مي‌كند كه بسياري از اصحاب ائمه عليهم السلام و شيعيان متقدم آنها را تنها علماي ابرار مي‌دانستند و حتي قايل به عصمت آنان هم نبودند، و با اين حال، ائمه عليهم السلام آنان را مؤمن و عادل مي‌دانستند. ۷ نظرى كه برخى متكلمان شيعى دوره‌هاى بعد نيز؛ از جمله ابوجعفر

1.رجال النجاشي، ش۷، ص۱۱.

2.ميزان الاعتدال، ج۱، ص۵.

3.ميراث مكتوب شيعه از سه قرن نخستين هجري، ص۱۴۴.

4.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۱۸، ش۳۱۳.

5.همان، ج۲، ص۵۱۵.

6.مقالات الإسلاميين واختلاف المصلّين، ص۲۲.

7.الفوائد الرجالية (بحرالعلوم)، ج۳، ص۲۲۰.

صفحه از 138