جستاری در کنيه و فرهنگ عربی اسلامی - صفحه 94

گرچه مي‌توان درجه و سطح عظمت‌ها را از هم متمايز ساخت؛ عرب براي آن‌که براي تفاخر در نسب اهميت بسياري قائل بود، خود را با کنيه به پدرانش متصل مي‌کرد و لذا در صف کارزار عمدتاً خود را ـ اگر نسبي والا داشت ـ به کنيه مي‌خواند. نيز گاه، به خاطر تعظيم، افراد را با کنيه صدا مي‌کردند؛ به عنوان مثال أبوالحسن براي امام علي( جز به احترام به کار نمي‌رفت. در مورد بسياري از کنيه‌هاي ائمه مي‌توان گفت غير از آن‌که شناسه‌اي برايشان بود، تعظيمي به شمار مي‌رفت؛ مثلاً «أبوصالح» آن است که همه بساماني‌ها و صلاح‌هاي بشر به دست اوست و او پدر به صلاح رساندن بشريت است. کنيه «أبوعبدالله» در مورد امامان کنايه از شأن قيموميت و سروري بندگان خداست.
در موارد ديگري نيز يافت مي‌شود که مثلاً فردي را به خاطر صفت نيکويي که در اوست و امر پسنديده‌اي که در خلقيات و رفتار او مي‌بينند، از باب تعظيم، به کنيه همان فعل مي‌خوانند؛ مثلاً به ابراهيم( کنيه «أبوالأضياف» يا «أبوالضيفان» دادند و جعفربن ابي‌طالب را «أبوالأيتام» خواندند؛ چون دوستدار يتيمان بود و به رسيدگي امور ايشان مشهور. همچنين زني را که فرزنداني دلير و جنگاور بزاده، از باب تعظيم، «أم الفوارس» خوانده‌اند.
حتي برخي حيوانات را نيز، براي بيان نجابت و يا قدرت آنان، با کنيه‌هايي به موارد عظمت و اصالت نسبت مي‌دادند. در زمينه تعظيم و بزرگداشت اشخاص از طريق تکنيه ايشان به کنيه‌هاي هم شأن آنها سخن بسيار است و نمونه فراوان که در اين مجال به همين اندک بسنده مي‌کنيم.
5. تحقير و تمسخر: آيا مقصود از کنيه‌هاي بشري، چنان‌که بسياري بر آن‌اند، منحصر به تعظيم مکني است يا شواهدي نيز بر تکنيه با هدف سب و ذم و تحقير و توهين وجود دارد؟ پاسخ، بي‌شک، مثبت است. نگاهي به بزرگ‌ترين نمود فصاحت عربي و عظيم‌ترين مظهر فرهنگ، يعني قرآن عظيم، مؤيد جواب محکم ماست. بسياري در باب کنيه آوردن قرآن با هدف تحقير سخن گفته‌اند و مرجع همگي «أبولهب» در آيه تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ است. بي‌شک، خداوند کنيه وي را به قصد تکريم نياورده است. ابن ابي‌الحديد در ادامه سخن خود در باب کنيه مي‌افزايد:
فإذا أرادت تحقيره والغض منه كنته بما يستحقر ويستهان به. ۱
سپس در ادامه، نمونه‌هايي را بيان مي‌کند؛ مثل كنيه يزيد بن معاويه را به منظور تحقير او که ميمون‌باز بود، «أبو زنه» گفتند و در كنيه سعيد بن حفص بخاري محدث «أبو الفأر» گفته‌اند، و طفيلي را «أبولقمة»، و... . ۲
نيز مگر پيامبر جز به قصد دون پايه دانستن و تحقير أبوجهل اين کنيه را متناسب با شأن وي بر او نهادند!؟ ۳ نگاهي به نهج‌البلاغه اين ادعا را تقويت مي‌کند که کنيه‌ها گاه صفت تحقيرآميز ديگران مي‌شد؛

1.همان.

2.ر.ک: همين مقاله، بحث «کنيه در بستر تاريخ و تحولات فرهنگي پس از اسلام».

صفحه از 109