جستاری در کنيه و فرهنگ عربی اسلامی - صفحه 107

عبدالعظيم( ـ که ام ملدم را در بر داشت ـ روايت ديگري وجود دارد با ام‌کلبه که با توجه به معنا درست است. نيز روايت ديگري هست با لفظ ملدم، به جاي ام ملدم؛ که با دانستن معناي کنايي اين کنيه مي‌توان دريافت که روايت حاوي ملدم چندان وجهي ندارد.

8 ـ 3 ـ 3. کنيه در جوامع رجالي

کنيه در علم رجال نيز از جايگاه بسزايي برخوردار است. در شيوه تدوين کتب و جوامع رجالي غير از مقدمه و خاتمه کتاب به سه بخش عمده اسامي، کنيه‌ها و القاب تقسيم مي‌شود. کنيه‌هايي که در باب الکني ذکر مي‌شود، بايد داراي يکي از سه خصوصيت زير باشد: 1. نام صاحب کنيه شناخته نشده باشد و تنها مشخصه فرد همين کنيه باشد؛ مثل أبو المغراء. 2. کنيه راوي ـ و لو که نام او را بدانيم ـ مشهورتر از نام او باشد؛ مثل ابن ابي عمير که نام او محمد بن زياد بن عيسي است، 3. کنيه راوي هم همچون نام او شناخته شده باشد؛ مثل ابو اليقظان عمار الأسدي که همان عمار أبو اليقظان الأسدي است. غالباً در صورت اخير، شرح حال کامل راوي در باب اسامي ذکر شده و در باب کنيه‌ها، با ذکر اسم اصلي راوي، به شرح حال او در باب اسامي ارجاع داده مي‌شود. ۱

9 ـ 3 ـ 3. فايده کنيه در رجال

1. تصحيح برخي تصحيفات؛ مثلاً در کنيه‌هاي غالبي؛ در تعيين اسم مناسب با كنيه هنگام وقوع اشتباه در اسامي روات، يا خلط بعضي با ديگر اسامي؛ چنان‌که بسيار رخ مي‌دهد که اسم محمد ب‍ه عمر تصحيف و تبديل شده و بالعكس. در اين موارد، اگر کنيه شخصي ـ که اختلاف در نام اوست ـ ابوجعفر باشد، مي‌توان به استناد اين غلبه حکم کرد که نامش محمد است و چنان‌که مكنى به ابوحفص بود، مي‌توان حكم کرد که نامش عمر است. ۲
2. دفع برخي شبهات و خطاها که ريشه در اسم دارد؛ از آن جمله است کار علامه اميني در رد شبهه‌اي دربارة توقيعات حضرت صاحب الامر که شخصي ادعا كرده شيعيان توقيع را بر روايت مسند صحيح، هنگام تعارض، ترجيح مى دهند، و استدلال كرده بود كه: ابن بابويه در الفقيه، بعد از ذكر توقيعات وارد شده از ناحيه مقدسه در باب «مردى كه وصيت به شخص ديگر كند»، گويد: اين توقيع نزد من به خط ابى محمد بن الحسن بن على... تا آخر است... . علامه در پاسخ بي آن‌که سراسيمه به دنبال دلايل رد قول او باشد، چنين عمل مي‌کند: الف. شما در اين باب كه او از كتاب الفقيه توقيعاتى نقل كرده، حتى يك توقيع هم از ناحيه مقدسه، پيدا نمى كنيد تا چه رسد به توقيعات؛ ب. ايشان سپس مي‌فرمايد که فقط در اول باب يك توقيع از ابى محمد حسن عسكرى وارد شده و آن مرد به نام ابا محمد بن الحسن خوانده تا با افترايش جور درآيد؛ غافل از اين‌كه كنيه امام غائب، ابوالقاسم است، نه ابو محمد و از اين رو، هيچ ارتباطى با ادعاى او ندارد؛ ۳
3

1.آشنايي با کتب رجالي شيعه، ص۱۸۵.

2.مجله تراثنا‌، ش‌۱۷، ص‌۲۰ .

3.الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، ج ۶، ص۱۲۱.

صفحه از 109