[گفتم:] عمرو مى گويد كه بر حضرت اميرمؤمنان وارد شد، حضرت زردى چهره او را ديد و علّت آن را جويا شد؛ عمرو بيمارى خود را مى گويد. حضرت على(ع) مى گويد: ما از شادى شما، شاد و از اندوهتان، اندوهناك و از ناخوشيتان، ناخوش مى شويم و برايتان دعا مى كنيم و به دعاى شما آمين مى گوييم. عمرو مى گويد: آنچه گفتيد فهميدم ولى چگونه به دعاى ما [نشنيده و نديده] آمين مى گوييد؟
۰.حضرت على(ع) فرمود:حاضر و غايب بر ما يكسان است.
۰.امام صادق(ع) پس از شنيدن حديث فرمود:عمرو راست مى گويد. ۱
عرضه احاديث فقهى بر امام صادق(ع)
با فرصتى كه در اثر درگيريهاى سياسى امويان و عباسيان پيش آمد، امام باقر و امام صادق(ع) توانستند، افزون بر عقايد، فقه شيعه را نيز رشد داده و آن را دقيقتر و صحيحتر سازند.
پيدايش اين مجموعه مركب از فقه و فقيه و امام، و استاد و شاگردان و كتاب، شاخصى براى نقد و ارزيابى شنيده ها و فتاوى و آراى متفاوت ـ كه بيشتر رنگ حديث داشت ـ به دست داد و حديث نگاران فقيه و خردورز، چون «زرارة» و «محمد بن مسلم» و «ابان بن تغلب» از آن براى قبول و يا رد حديث سود مى بردند. آنان افزون بر حفظ تعداد فراوانى از احاديث، توانسته بودند در پرتو تعاليم دو امام، قواعدى براى فهم كتاب و سنت و محك زدن اخبار و روايات بيابند. از اين رو راويان بزرگى همچون «عمر بن اذينه» با عرضه نوشته ها و دانسته هاى خود به «زرارة» اكتفا مى كنند و حتى كسى چون «سلمة بن محرز» حديثى كه خود شنيده بر او عرضه مى كند ۲ كه در بحثهاى بعدى مقاله به آنها اشاره مى شود. ۳ اما بسيارى از راويان به عرضه مستقيم بر امام، علاقه داشتند، علاقه اى كه گاه به حدّ و سواس مى رسيد
1.بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۴۰، ح۱۲
2.عرضه بر اصحاب خاص امام نمونه هاى ديگر نيز دارد، از جمله برهشام بن الحكم. (بنگريد به: بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۹۶، ح۵).
3.الكافى، ج۴، ص۲۷۷، ح۱۳