نمونه اى از اين احاديث را كلينى در كافى گزارش كرده است. ۱ در اين بخش مى توان به همان حديث كه در مقدمه مقاله آمد اشاره نمود، زيرا آن خود نمونه اى از عرضه كلى حديث است.
2 ـ عرضه در زمان امام حسن(ع)
همانگونه كه گفته آمد، عرضه حديث، تابعى از فراوانى حديث و درگيرى ذهنى راويان با آن بوده است. هرگاه نقل حديث كم مى شده و يا جريان مسلّط فكرى و سياسى، از آزاد انديشى و نقد و چون و چرا در آنچه به نام حديث بر جامعه القاء مى شده است، جلوگيرى مى نموده است، عرضه حديث نيز رو به نقصان مى رفته است. در دوران امامت امام حسن(ع)، خانه علم را دربستند و زبانهاى «وهب بن منبّه» و «ابوالدرداء» و «ابوهريرة» را گشودند و با مسلّط كردن كسى چون «مروان» بدزبان، مدينه را در مقابل شام، ساكت نمودند. از اين رو تعداد احاديثى كه راويان از امام حسن مجتبى(ع) نقل كرده اند بسيار اندك است و به جز خطبه هايى در زمان خلافت و احاديثى در زمان خلافت پدر بزرگوارش بيشتر احاديث امام حسن تنها از طريق امامان بعدى شيعه نقل شده است. با اين همه در ميان اين احاديث اندك مى توانيم نشانه هايى از جريان عرضه حديث بيابيم.
يك: «ابن سعد» در طبقات با سندش از«عمروبن الأصم» نقل مى كند كه در خانه «عمرو بن حريث» بر امام حسن مجتبى(ع) وارد مى گردد و مى گويد:
۰.إن ناساً يزعمون أن عليّاً يرجع قبل يوم القيامة، فضحك وقال: سبحان اللّه، لو علمنا ذلك مازوّجنا نساءه ولاساهمنا ميراثه. ۲
گرچه اين حديث با احاديث بسيار ديگر كه رجعت را براى امامان اثبات مى نمايد در تعارض است ـ و به همين جهت آن را ترجمه نمى كنيم ـ، امّا گوياى آن است كه راوى به جهت خلجان ذهنى و عدم توانايى تحمل مفهوم سنگين حديث، راهى جز عرضه بر
1.الكافى، ج۱، ص۵۹۲، ح۴
2.طبقات ابن سعد: ج۳، ص۲۶، به نقل مسند امام مجتبى(ع)، ص۵۳۵، ح۳۶