هدية الخير (بخش اول) - صفحه 492

نظم

هست اين سرّ هر زمان پوشيده ترخون جان ها زين سبب جوشيده تر
و امّا ۱ حكماى هند كه از جمله طبيعيّين اند ، در حفظ آن صحّت ظاهرى ، تدبيرى چند مى كنند كه طالب صحّت و راغب حكمت را بر آن اطّلاع لازم است ؛ لما قال عليه السلام: «اقبلوا الحكمة ولو من المنافق» . ۲ و اينها در باب موت برهان ، يونانيان را مسلّم نمى دارند ؛ چه ، مى گويند كه حفظ صحّت به تدابير حكمى ، اتّفاقا ممكن است و طول حيات به نصّ ثابت و نزد جمله جايز است . پس واضح گشت كه حيات ، تابع مزاج است و هر مزاج كه مستحكم تر ، بقاى او بيشتر ، و چون تدابير و خواص ادويه را تأثيرى هست ، هرچند كه تدبيرْ بهتر و صواب تر ، و ادويه ، قوى تر و مناسب تر ، مزاجْ قوى تر و برقرارتر ، و چون ما مى بينيم كه احجار فضّه قشفه به طول طبخ و تدابير ، چنان مى شود كه از تطرّق فساد . ايمن مى گردد و آن نيست ، مگر به تلطيف و تفريق مختلفات و تخليص مؤتلفات . پس وجود انسان را اگر به نوعى تربيت نمايند كه اجزاى ارضيه كثيفه و اخلاط زايده او را دور سازند و اجزاى مناسبه او را تقويت نمايند ، از فساد ، دور گردد و تتبّع اين امر ، ايشان را بدان جا منجر شده كه دعواى ابديّتْ ابدان مى كنند و از پيران خويش ، نقل مى كنند كه چند هزار سال است كه زنده اند و چندين پوست ها افكنده اند و در اصطلاح ، ايشان آن را «كلپ» ۳ گويند و اجزاى بدن ايشان ، چنان شفّاف شده كه حايل بصر نمى شود و امثال اينها و روش مسائل ايشان در تدابير ، حذر كردن است از حركت هاى عنيف محلّل و هواهاى مختلف و بدين سبب ، در مَغارها منزوى شوند و از جماع كه مبطل و مضيّع اجزاى رطوبات اصليه بدن و مُضعف قواست ۴ و از بسيار سخن گفتن و در احساس به حواس ظاهر ، مبالغه كردن ؛ چه ، روح با اينها به تحليل مى رود و دم زدن را نيز به

1.. ف: ـ و امّا .

2.. نهج البلاغة ، حكمت ۸۰ : «الحكمة ضالة المؤمن ، فخذ الحكمة و لو من أهل النّفاق» .

3.. ف: كلب .

4.. ف: قويست .

صفحه از 509