آن ، عبارت است از آن كه خويشان و پيوستگان را با خود در خيرات دنيا وى ۱ شركت دهد . ششم مكافات ، و آن عبارت است از آن كه در احسانى كه به او كنند ، ۲ به مانند آن ، ۳ زيادت ۴ از آن مقابله كند و در اسائت ، به كم تر از آن .
هفتم حُسن شركت و آن ، عبارت است از آن كه دادن و سِتدن در معاملات ، بر وجه اعتدال كند ، چنان كه ۵ موافق طبع ديگران اوفتد ، ۶ هشتم حُسن قضا و آن ، عبارت است از آن كه در اداى حقوق بر وجه مجازات از منّت و ندامت ، خالى باشد . نهم تودّد ۷ و آن ، عبارت است از آن كه در حقوق ۸ طلب مودّت اكفا و اهل فضل ، به خوش رويى و ديگر چيزها كه مستدعى اين معنى بوَد . دهم تسليم و آن ، عبارت است از آن كه رضا دهد به فعلى كه تعلّق به خداوند ـ سبحانه و تعالى ـ داشته باشد ۹ يا به كسانى كه بر ايشان اعتراض جايز نبوَد و به خوش منشى و تازه رويى آن را تلقّى نمايد ، و اگرچه موافق طبع او نبوَد . يازدهم توكّل و آن ، عبارت است از آن كه در كارهايى كه حوالت ۱۰ آن با قدرت و كفايت بشرى نبوَد و رأى و رؤيت خلق را مجال تصرّفى در آن صورت نبندد ، زيادت و نقصان و تعجيل و تأخير نطلبد و به خلاف آنچه باشد ، ميل نكند . دوازدهم عبادت و آن ، عبارت از آن است كه تعظيم و تبجيل خالق ۱۱ ـ جلّ و علا ـ و مقرّبان حضرت او چون ۱۲ ملائكه و انبيا و اكابر دين عليهم السلام و طاعت و متابعت ايشان و انقياد ۱۳ اوامر و نواهى صاحب شرع ، مَلَكه كنند ۱۴ و تقوا را كه مكمّل و متمّم اين معانى است ، شعار خود سازند و هر يك از اين اجناس فضايل و انواع را دو طرف مذموم بوَد كه چون از اين حدّ وسط به يكى از آن دو طرف تجاوز نمايند كه يكى طرف افراط است و ديگرى طرف تفريط ، رذيلتى در نفْس متمكّن و
1.. ف: + و .
2.. ف: دنيوى .
3.. ف: + و انعامى كه به او نمايند .
4.. ف: ـ به مانند آن .
5.. ف: زياده .
6.. ف: چنانچه .
7.. ف: افتد .
8.. ف: تودت .
9.. ف: ـ از آن كه در حقوق .
10.. ف: ـ باشد .
11.. ف: حواله .
12.. ف: پروردگار .
13.. ف: ـ چون .
14.. ف: كند .