به ثبات خويش تا ۱ در حالت خوف ، ۲ جَزَع بدو راه نيابد و حركات نامنتظم از او صادر نشود . سيوم ۳ بلندى همّت و آن ، عبارت است از آن كه نفس را سعادت و شقاوت اين جهانى معتبر نبوَد و بدان استبشار و ضجرت ننمايد تا به حدّى كه از هول مرگ نيز باك نداشته بوَد . چهارم ثبات و آن ، عبارت است از آن كه نفس را قوّت مقاومت ۴ آلام و شدايد ، مستقر شده باشد تا ۵ از عارض شدن امثال آن شكسته نشود . پنجم حِلم و آن ، عبارت است از آن كه نفس را طمئنينه اى حاصل شود كه غضب ، زود تحريك او را نتواند كرد و اگر مكروهى بدو رسد ، در شغب ۶ نيايد . ۷ ششم سكون و آن ، عبارت است از آن كه در خصومات يا در چيزهايى كه جهت محافظت حرمت ۸ تأدّب از شريعت لازم شود ، ۹
سبكسارى ننمايد و اين را عدم طيش نيز گويند . هفتم شهامت و آن ، عبارت بوَد از حريص گشتن نفس بر اقتناى امور عظام ، جهت توقّع ذكر جميل . هشتم تحمّل و آن ، عبارت است از آن كه نفْس ، آلات بدنى را فرسوده گردانَد ۱۰ در استعمال از جهت اكتساب امور پسنديده . نهم تواضع و آن ، عبارت است از آن كه خود را مزيّتى ۱۱ نشُمَرد بر كسانى كه در جاه از او نازل تر باشند . دهم حميّت و آن ، عبارت است از آن كه در محافظت ملّت يا ۱۲ حرمت از چيزهايى كه حفظ از آن واجب نمايد ، تهاون ۱۳ ننمايد يازدهم رقّت و آن ، عبارت است از آن كه نفْس از مشاهده تألّم ابناى جنس ، متأثّر شود ، بى اضطرابى ۱۴ كه در افعال او ۱۵ حادث گردد .
و در تحت جنس حكمت ، هفت نوع است: يكى ۱۶ ذكاء و آن ، عبارت است از آن كه از كثرت مزاولت مقدّمات منتجه ، ۱۷ سرعت انتاج قضايا و سهولت استخراج نتايج