از جمله، به نظر او اسناد رواياتى كه در آنها ادعاى رؤيت و ملاقات با امام زمان شده، غالبا مسأله دار بوده و در آنها افراد مجهول ديده مى شود؛ ۱ همچنان كه داستان هاى جزيره خضرا سند معتبرى ندارند. ۲ شوشترى همچنين در سند تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام خدشه كرده است. ۳
شوشترى در نقد راويان حديث به آراى خرّيت فن و نقّاد آثار احمد بن حسين غضايرى، استاد نجاشى، توجه وافرى داشته و نظر او را بر ديگر محدّثان چون صدوق ترجيح داده است؛ چنان كه به قول ابن غضايرى ـ كه به نقل صدوق از تفسير منسوب به امام عسكرى ايراد گرفته ـ استناد كرده است. ۴
همچنين، گاه در نقد روايت، منبع يا كتابى كه روايت از آن نقل شده، جعلى يا غيرقابل اعتماد دانسته است؛ مثلاً درباره روايتى كه از محمد بن ابى بكر درباره زمان احتضار پدرش از كتاب سليم بن قيس نقل شده، با اتكا به انتقادات شيخ مفيد و ابن غضايرى درباره اين كتاب، آن را بى اعتبار شمرده است. ۵ نمونه ديگر، روايتى است كه در الكافى به نقل از كتاب ابن حريش آمده است. ابن غضائرى آن كتاب را موضوع و شاگردش نجاشى آن را مردود و بى ارزش دانسته است. بنابراين، شوشترى اين خبر و ساير اخبار منقول از اين كتاب را مجعول دانسته است. ۶ گاهى نيز معيار شوشترى براى نقد سندى روايت، نبود آن در كتب معتبر شيعه است؛ چه مؤلفان اين كتاب ها در گزينش اخبار دقت زيادى داشته اند و اگر روايتى را صحيح مى دانستند، حتما آن را در كتاب خود مى آوردند؛ مثلاً اگر تفسير منسوب به امام عسكرى صحيح بود، قطعا على بن ابراهيم قمى و محمد بن مسعود نجاشى ـ كه هر دو معاصر با آن حضرت بوده اند ـ مطالب اين كتاب را در تفاسير خود نقل مى كردند. ۷ همچنين درباره روايات رؤيت امام زمان ـ كه صدوق در كمال الدين آورده ـ بر آن است كه اگر خبر صحيح بود، شيخ طوسى آن را در كتاب الغيبة خود مى آورد؛ خصوصا كه او كتاب صدوق را هم در اختيار داشته است. ۸
1.ر.ك: الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۷ ـ ۱۰۸، ۱۱۹ ـ ۱۲۰، ۱۲۳؛ نيز براى دفاع از اسناد روايات مذكور و خدشه در مبناى نقد سندى شوشترى ر.ك: «النقود اللطيفة على الكتاب المسمى بالأخبار الدخيلة»، ص۱۴۱ ـ ۱۴۸.
2.الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۱۴۸.
3.همان، ج۱، ص۱۵۲، ۲۱۳ ـ ۲۱۵. براى نمونه هاى ديگر، ر.ك: همان، ج۱، ص۲۳۸، ج۲، ص۲۴۹ ـ ۲۵۰، ج۳، ص۳۱۶.
4.همان، ج۱، ص۱۵۲، ۲۱۳؛ براى نمونه هاى ديگر، ر.ك: همان، ج۱، ص۹۶ ـ ۹۸، ۲۱۹ ـ ۲۱۸، ۲۳۷.
5.همان، ج۱، ص۲۳۴؛ قس: اسرار آل محمّد، ص۳۴۸ ـ ۳۵۰.
6.الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۲۳۷؛ قس: الكافى، ج۱، ص۲۴۲ ـ ۲۵۳. براى نمونه ديگر، ر.ك: الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۲۲۷ ـ ۲۲۸: درباره روايات مجعول طبرى با سند سرى عن شعيب عن سيف.
7.همان، ج۱، ص۲۱۲.
8.همان، ج۱، ص۹۸. براى نمونه مشابه، ر.ك: همان، ص۱۱۹: با اين كه كلينى در الكافى و مفيد در الارشاد بابى به كسانى كه موفق به ديدار حضرت شده اند، اختصاص داده اند، ولى روايت صدوق در كمال الدين را در كتب خود نقل نكرده اند. صافى گلپايگانى اين معيار شوشترى را مقبول نمى داند و معتقد است تاكنون كسى چنين شرطى براى پذيرش روايت وضع نكرده است. به گفته او اگر معيار ضعف روايات عدم ذكر روايت در كتب مشابه باشد، بايد اكثر روايات را ضعيف بدانيم. («النقود اللطيفة على الكتاب المسمى بالأخبار الدخيلة»، ص۱۴۸).