روش‏ شناسي علامه محمّد تقي شوشتري در نقد احاديث ساختگي - صفحه 221

دسته بندى است؛ از يك سو، ايشان مجموعه هاى روايى (جوامع حديثى) مستقلى فراهم آوردند كه در آنها بر اساس معيارهاى اجتهادى خود ـ كه غالبا مبتنى بر نقد سند بود ـ روايات صحيح و ضعيف را از هم جدا كردند. از سوى ديگر، به منظور تعيين معيارهاى ارزيابى روايات، كتاب هايى در روش شناسى فهم و نقد احاديث تأليف كردند. گروهى نيز به نگارش آثار مستقلى پرداخته و در آنها اخبار و رواياتى كه ظاهرا مجعول بودند، معرفى كردند. ۱ در ابتداى امر، تأليف جوامع حديثى و تفكيك روايات صحيح از ضعيف و مجعول بر مبناى اسناد روايات و جرح و تعديل راويان آنها صورت مى گرفت. اين شيوه بررسى و نقد روايات بى اشكال نبود، زيرا در مواردى با اين كه متن روايت جعلى نبوده، صرفا به استناد ضعف سند يا مرسل بودن خبر، در شمار احاديث موضوع دانسته شده است. گاهى نيز مسأله با انگيزه هاى مذهبى و فرقه اى درآميخته است؛ مثلاً روايتى به دليل اين كه راوى اش شيعه بوده يا از طرق شيعى نقل شده است، موضوع تلقى شده است. ۲
با توسعه دانش حديث و روشن شدن كاستى هاى نقد سند در تمييز روايات صحيح از ضعيف و مجعول، توجه دانشمندان به نقد متن روايات معطوف شد؛ هر چند در اين زمينه نيز پيش فرض هاى كلامى بى تأثير نبودند؛ به طورى كه بسيارى از روايات فضايل ائمه عليهم السلام و معارف منقول از ايشان در زمره احاديث مجعول دانسته شده اند. ۳ در دوره معاصر، خصوصا پس از پژوهش هاى خاورشناسان در نقّادى حديث، ۴ نقد متن اهميتى بيش از پيش يافته و جايگاه ممتاز آن در بررسى هاى موشكافانه متأخران از احاديث نمودار شده است. ۵

1.از آن جمله مى توان به كتاب هاى زير اشاره كرد: تذكرة الموضوعات، مقدسى (م۵۰۷)؛ الأباطيل، جوزقانى (م۵۴۳ ق)؛ الموضوعات، ابن جوزى (م۵۹۷ ق)؛ الدر الملتقط فى تبيين الغلط، صاغانى (م۶۵۰ ق)؛ المنار المنيف، ابن قيم (م۷۵۱ ق)؛ اللئالى المصنوعة فى الأحاديث الموضوعة، سيوطى (م۹۱۱ ق)؛ تنزيه الشريعة المرفوعة عن الأخبار الموضوعة، كتانى (م۹۳۶ق)؛ تذكرة الموضوعات، فتنى (م۹۸۶ ق)؛ الموضوعات الكبير، و المصنوع فى معرفة الموضوع، ملا على قارى (م۱۰۱۴ ق)؛ الفوائد المجموعة فى الأحاديث الموضوعة، شوكانى (م۱۲۵۰ ق)؛ سلسلة الأحاديث الضعيفة و الموضوعة، ألبانى (معاصر).

2.ر.ك: «سخنى درباره الأخبار الدخيلة علامه (محقق) شوشترى»، رضا استادى، آينه پژوهش، ش۳۳، ص۱۴ ـ ۱۵.

3.ر.ك: همان، ص۱۵.

4.براى اطلاع از تاريخچه تفصيلى آراى انديشمندان غربى و پژوهش هاى صورت گرفته در اين باره ر.ك: «حديث پژوهى در غرب: مقدمه اى درباب خاستگاه و تطور حديث»، ترجمه و تلخيص: مرتضى كريمى نيا، علوم حديث، ش۳۸ ـ ۳۷، پاييز و زمستان۱۳۸۴، ص۲ ـ ۳۱؛نيز براى اطلاع از آراى نوانديشان مسلمان درباره حديث و مناقشات طرح شده در اين باره ر.ك: G.H.A.Junboll, The Authenticity of the Tradition Literature: Discussions in Modern Egypt, ۱st ed.,Leiden ۱۹۶۹; Daniel Brown, Rethinking tradition in modern Islamic Thought, Cambridge University Press ۱۹۹۶; الحديث النبوى و مكانته فى الفكر الاسلامى الحديث، محمد حمزه، بيروت: المركز الثقافى العربى، اول، ۲۰۰۵م.

5.چنان كه در اين دوره كتاب هاى مستقلى درباره نقد حديث نگاشته شده و در آنها، علاوه بر موازين نقد سندى حديث به معيارهاى نقد متنى و محتوايى روايات نيز توجه شده است. براى فهرست كتابشناختى آثار منتشر شده در اين زمينه ر.ك: «روش شناسى فهم و نقد حديث در تفسير الميزان: معرفى كتاب علامه طباطبايى و حديث»، سيدعلى آقايى ص۱۷، پانوشت ۱و۲.

صفحه از 241