بررسي روايات رؤيت هلال و دلالت آنها بر رؤيت با ابزار نوین - صفحه 127

گريه كودك در آغاز تولد گرفته شده، سپس براى آغاز ماه به كار رفته و نيز از آنجا كه حاجيان صداى خود را به لبيك بلند مى كنند، «اهل القوم بالحج» گفته مى شود. ۱
و در جاى ديگر مى فرمايد: سه شب اول ماه را هلال مى گويند و از شب چهارم تا آخر ماه را قمر مى گويند. ۲
و فخر الدين طريحى در تفسير غريب القرآن همين معنا را برگزيده است. ۳
زبيدى آورده است:
هلال، يعنى شب اول ماه يا دو شب اول ماه و بقيه شب ها قمر ناميده مى شود. ۴
در صحاح اللغة، شب اول تا سوم را هلال دانسته است و استهلال را به تبيّن و ظهور تفسير كرده است؛ چون ممكن است شخصى استهلال كند، ولى هلال را رؤيت ننمايد. ۵
مرحوم آيه اللّه خويى قدس سره در تعريف هلال مى فرمايد:
كون الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار يكون قابلاً للرّؤية و لو فى الجملة؛ هلال عبارت است، خروج آن از تحت الشعاع به مقدارى كه قابليّت رؤيت، هرچند در برخى از مناطق را داشته باشد. ۶
بنابراين، هلال، عبارت است از خارج شدن ماه از زير شعاع، به ميزانى كه ديده شدن آن، امكان پذير باشد. ديدن، تنها يك راه است و جزء موضوع نيست. اگر هلال تحقق يابد و از آن سوى، علمى نسبت به آن پيدا شود، خيال و گمان، موضوع تحقق نمى يابد و حكم نيز بر آن مترتب مى شود.

2. طريقيت و موضوعيت

واژه طريقيت در اصطلاح اصوليان در مقابل سببيت قرار دارد، ولى ما در بحث مورد نظر، طريقيت را در برابر موضوعيت قرار داده ايم.
منظور از طريقيت، با توجه به موضوع بحث، اين است كه طريقيت صفتى براى رؤيت است و هيچ گونه دخالتى در صاحب طريق ندارد؛ يعنى اماره (رؤيت هلال) موضوعيت ندارد و آنچه موضوع حكم است، مثلاً شهر رمضان يا اعياد فطر و قربان... است و علم به حلول اين موضوعات از هر راهى و با هر كيفيتى كه به دست آيد، حجت است.
و منظور از موضوعيت، با توجه به موضوع بحث، اين است كه موضوعيت، صفتى براى رؤيت است؛ به اعتبار اثرى كه بر آن مترتب است؛ يعنى واقع، به رؤيت بدون واسطه مقيد شده است. به

1.مجمع البيان، ج۲، ص۲۶.

2.همان، ج۴، ص۹۲.

3.غريب القرآن، ص۴۸۶.

4.تاج العروس، ج۱۵، ص۸۰۸ .

5.صحاح اللغة، ج۵ ، ص۱۸۵.

6.رسالة حول مسالة رؤية الهلال، ص۸۴ .

صفحه از 142