شب ؛ و اين حال در بلادى ۱ كه محاذات خط استوا نباشد ، نيك ظاهر گردد ، و احتمال دارد كه مراد آن باشد كه عرض روز و شب ، متفاوت است در درازى و كوتاهى . پس در وقتى از اوقات ، چيزى از اجزاى شب ، داخل روز و چيزى از اجزاى روز ، داخل شب شده باشد .
۰.وَتُخْرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وتُخرِجُ الميِّتَ مِنَ الحَيِّ .
۰.«اِخراج» ، بيرون آوردن است ؛ يعنى : بيرون آورى زنده را كه عبارت از مؤمن و عالم باشد از مُرده ، كه كنايه است از كافر يا جاهل ، و بيرون مى آورى [ مرده را ] از زنده ، به همان معنى ؛ چرا كه عدم علم ، مستلزم مرگ ، و آن از لوازم حيات است و جهل ، مستلزم سكوت است و آن از لوازم موت است . يا مراد آن است كه بيرون مى آورى از زن مُرده ، فرزند [ زنده ] را و از زن زنده ، مُرده را .
۰.وَتَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بغَيْرِ حساب .
۰.يعنى : روزى مى دهى هر كس را مى خواهى ، بى اندازه از جهت بسيارى .
۰.لا إلهَ إلاّ أنْتَ سُبْحانَكَ اللّهُمّ وبحَمْدِكَ جَلَّ ثَناؤكَ .
۰.«سبحان» ، مصدر است ، يعنى تقديس و تنزيه ، و مفعول مطلق واقع شده ؛ يعنى : به پاكى ياد مى كنم از همه نقصان ها ، به پاكى ياد كردنى ، تو اى خداوند ، يا اللّه ! يعنى : اى ذات مستجمع جميع صفات كمال و تقدّس از همه اوصاف نقصان! تو را ياد مى كنم كه شايسته آنى .
۰.مَنْ ذا يَعْرِفُ ۲ قُدْرَتَكَ ۳ فَلا يَخافُكَ؟
۰.«خوف» ترسيدن است و در بعضى نسخه «مَنْ ذا يعرف» واقع شده ؛ يعنى : كيست
1.نسخه : + است .
2.نسخه بدل : يعلم .
3.مفاتيح الجنان : قدرك . و معنا بر اساس نسخه مفاتيح آمده است و اين كه نسخه بدلى هم ذكر نشده مى تواند نشانه اى بر نادرست بودن «قدرتك» باشد .