در كنار روايات و آراى مفسران در اين باره، گزاره اى تفسيرى از كوه قاف سخن به ميان آورده و چنين گفته است:
كوه ها ميخ هاى زمين اند و هيچ كوهى نيست، مگر آن كه در كوه قاف ريشه دارد.
اين كوه، منزلگاه فرشته اى است كه هرگاه خداوند زلزله اى را اراده فرمايد، او را فرمان مى دهد تا ريشه كوه ها را حركت داده و زمين را به لرزه در آورد». ۱
مستند اين قول تفسيرى بر ما معلوم نيست و در ديگر تفاسير نيز چنين تفسيرى از آيه ارائه نشده است؛ افزون اين كه اين گزاره، به لحاظ محتوا نيز با علم زلزله شناسى منافات دارد. امروزه ثابت گرديده است كه پديده زلزله به دنبال آزاد شدن نيروهاى درونى زمين و وجود گسل ها رخ مى دهد و پيوندى با كوه قاف ندارد.
3. «وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَيْمَـنَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ * إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِىِّ الصَّـفِنَـتُ الْجِيَادُ * فَقَالَ إِنِّى أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّى حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ * رُدُّوهَا عَلَىَّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ» ۲
اين آيات به داستان سان ديدن حضرت سليمان از اسبان اشاره دارد. بنابر آن چه در تفاسير آمده است، حضرت سليمان به تماشاى اسب ها سرگرم بود تا آن گاه كه خورشيد غروب نمود و هنگام فضيلت نماز عصر سپرى شد. پس از خداوند درخواست نمود خورشيد را به جايگاه نخست خويش بازگرداند تا او بتواند نماز عصر را در زمان فضيلت آن به جاى آورد و خداوند نيز درخواست او را پذيرفت.
حجاب در لغت به معناى ساتر و مانع است. ۳ لذا مفسران در معناى اين فراز از آيه گفته اند: «حتى توارت بالحجاب»، يعنى «تا آن گاه كه خورشيد در مغرب پنهان شد». اگرچه در آيه، نام خورشيد ذكر نشده است، اما مفسران به قرينه كلمه «العشى»، ضمير فاعلى در «حتى توارت بالحجاب» را به خورشيد بازگردانده اند. ۴
برخى روايات در تبيين «حجاب» گفته اند:
حجاب، كوهى است از ياقوت سبز كه كران تا كران عالم را در ميان گرفته و خفتنگاه خورشيد است. ۵
برخى نيز گفته اند مراد از حجاب، كوهى غير از كوه قاف است كه به اندازه مسير يك سال، با آن فاصله دارد. خورشيد در پشت آن غروب مى نمايد و ظلمتكده در پسِ آن، تبعيدگاه جنيان
1.تفسير السمرقندى، ج۳، ص۵۵۳ .
2.سوره ص، آيه ۳۰ ـ ۳۳.
3.المفردات، ص۱۰۸.
4.التبيان، ج۸، ص۵۶۰ .
5.جامع البيان، ج۲۳، ص۹۹؛ الجامع لاحكام القرآن، ج۱۵، ص۱۹۵؛ تنوير المقباس، ص۳۸۲.