۹۲۸.تاريخ الطبرى- به نقل از نُمَير بن وَعْله -: ايّوب بن مِشرَح خَيوانى مىگفت : به خدا سوگند ، من اسب حُرّ بن يزيد را پِى كردم . تيرى به قلبش زدم و طولى نكشيد كه اسب ، با لرزه و اضطراب ، افتاد و حُر ، مانند شيرى از روى آن برجَست و شمشير در دست ، چنين رَجَز مىخواند :
اگر اسبم را پى مىكنيد ، من فرزندى آزادهامشجاعتر از شيرِ شرزه .
او مىگفت : تا كنون ، كسى مانند او نديدهام كه [ سپاه را ] چنان بشكافد .
برخى بزرگان قبيله به او (ايّوب) گفتند : تو او (حُر) را كُشتى ؟