۹۲۵.تاريخ الطبرى- به نقل از هلال بن يَساف -: ميان كسانى كه به سوى حسين عليه السلام روانه شدند، حُرّ بن يزيد حنظلى نَهشَلى بود كه فرماندهىِ سوارانى را به عهده داشت. او هنگامى كه پيشنهاد حسين عليه السلام را شنيد ، به سپاه ابن زياد گفت: چرا آنچه را به شما پيشنهاد مىدهند ، نمىپذيريد ؟ به خدا سوگند ، اگر ترك و ديلم هم چنين چيزى را از شما مىخواستند، برايتان روا نبود كه آن را رد كنيد.
امّا آنان ، جز به تن در دادن حسين عليه السلام به حكم ابن زياد، راضى نشدند. حُر نيز روى اسبش را چرخاند و به سوى حسين عليه السلام و يارانش رفت، به گونهاى كه آنان (ياران امام عليه السلام) ، گمان بُردند كه او به جنگ با ايشان آمده است ؛ امّا چون به آنان نزديك شد، سپرش را واژگون كرد و بر آنان ، سلام داد و سپس به ياران ابن زياد ، حمله كرد و با آنان جنگيد و دو تن از آنان را كُشت و سپس به شهادت رسيد . رحمت خدا بر او باد !۱
1.كانَ فيمَن بُعِثَ إلَيهَ [إلَى الحُسَينِ عليه السلام] الحُرُّ بنُ يَزيدَ الحَنظَلِيُّ ثُمَّ النَّهشَلِيُّ عَلى خَيلٍ ، فَلَمّا سَمِعَ ما يَقولُ الحُسَينُ عليه السلام ، قالَ لَهُم : ألا تَقبَلونَ مِن هؤُلاءِ ما يَعرِضونَ عَلَيكُم ؟ وَاللَّهِ لَو سَأَلَكُم هذَا التُّركُ وَالدَّيلَمُ ما حَلَّ لَكُم أن تَرُدّوهُ ، فَأَبَوا إلّا عَلى حُكُمِ ابنِ زِيادٍ .
فَصَرَفَ الحُرُّ وَجهَ فَرَسِهِ وَانطَلَقَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام وأصحابِهِ ، فَظَنّوا أنَّهُ إنَّما جاءَ لِيُقاتِلَهُم ، فَلَمّا دَنا مِنهُم قَلَبَ تُرسَهُ وسَلَّمَ عَلَيهِم ، ثُمَّ كَرَّ عَلى أصحابِ ابنِ زِيادٍ فَقاتَلَهُم ، فَقَتَلَ مِنهُم رَجُلَينِ ، ثُمَّ قُتِلَ رَحمَةُ اللَّهِ عَلَيهِ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۹۲ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۸۳) .