سند زیارت عاشورا

پرسش :

در باره اعتبار سند زیارت عاشورا توضیح دهید؟



پاسخ :

آنچه در ذیل می آید، از طرف آیة اللّه سید موسى شبیرى زنجانى، در پاسخ استفتایى از ایشان در باره سند زیارت عاشورا، به تاریخ ۲۰ جمادى الاولى ۱۴۲۸ صادر شده است. گفتنى است که ایشان در این پاسخ، در صدد بررسى همه اسناد زیارت عاشورا نبوده اند و معرّفى یکى از اسناد آن (سند مذکور در مصباح المتهجّد) را براى پاسخگویى به استفتاى یاد شده، کافى دانسته اند:

صرف نظر از تأییدات غیبى اى که از طرق معتبر، در باره زیارت عاشورا وارد شده که خود، دلیل بر اعتبار این زیارت شریف است، سندى که شیخ طوسى در مصباح المتهجّد در ذیل این زیارت آورده و با «رَوى محمد بن خالد الطَّیالِسى» آغاز مى شود، صحیح است. در آن جا، بعد از نقل زیارت سید الشهدا(ع) از علقمه، چنین آمده است:

رَوى مُحَمَّدُ بنُ خالِدٍ الطَّیالِسِىُّ عَن سَیفِ بنِ عَمیرَةَ، قالَ: خَرَجتُ مَعَ صَفوانَ بنِ مِهرانَ الجَمّالِ وعِندَنا جَماعَةٌ مِن أصحابِنا إلَى الغَرِىِّ... فَلَمّا فَرَغنا مِنَ الزِّیارَةِ صَرَفَ صَفوانُ وَجهَهُ إلى ناحِیةِ أبى عَبدِ اللّهِ الحُسَینِ(ع) فَقالَ لَنا:

تَزورونَ (/ نَزورُ) الحُسَینَ(ع) مِن هذَا المَکانِ مِن عِندِ رَأسِ أمیرِ المُؤمِنینَ(ع) مِن هاهُنا. أومَأَ إلَیهِ أبو عَبدِ اللّهِ الصّادِقُ(ع) وأنَا مَعَهُ.

قالَ: فَدَعا صَفوانُ بِالزِّیارَةِ الَّتى رَواها عَلقَمَةُ بنُ مُحَمَّدٍ الحَضرَمِىُّ عَن أبی جَعفَرٍ(ع) فی یومِ عاشوراءَ.[۱]

محمّد بن خالد طیالسى، از سیف بن عَمیره، چنین روایت کرده است: با صفوان بن مهران جمّال و گروهى از شیعیان، به سوى نجف به راه افتادیم.... هنگامى که از زیارتْ فارغ شدیم، صفوان، صورتش را به سوى [کربلا، مدفن] ابا عبداللّه [الحسین] گردانْد و به ما گفت: از این جا، کنار سر امیرمؤمنان(ع)، [امام] حسین(ع) را زیارت مى کنید. امام صادق(ع)، در حالى که من همراهش بودم، از این جا به آن حضرت، اشاره کرد.

سیف بن عمیره مى گوید: سپس صفوان، زیارتى را خواند که علقمة بن محمّد حَضرَمى، از امام باقر(ع) در روز عاشورا نقل کرده است.

ظاهر این عبارت، این است که امام صادق(ع) همان زیارتى را که علقمه از امام باقر(ع) نقل کرده، رو به جانب مدفن سید الشهدا(ع) و با اشاره به آن، بر زبان رانده و آن امام را این گونه زیارت کرده است. در این طریق، در باره وثاقت سیف بن عمیره و صفوان بن مهران، تردیدى نیست؛ بلکه دو مطلب، نیازمند بررسى است:

۱. طریق ذکر شده به محمد بن خالد طیالسى،

۲. وثاقت خود محمد بن خالد.

بررسى طریق روایت تا محمد بن خالد طَیالسى

از دو راه، مى توان اعتبار طریق روایت به طیالسى را به اثبات رسانید:

راه اوّل: ظاهر عبارتِ «رَوى محمد بن خالد» (به جاى «رُوى عن محمد بن خالد»)،[۲]این است که شیخ طوسى نسبت روایت را به محمد بن خالد طیالسى ثابت مى دانسته و همین امر براى اثبات اعتبار سند روایت از این جهت، کفایت مى کند.

راه دوم: ظاهرا این حدیث، از کتاب محمد بن خالد طیالسى گرفته شده است. شیخ طوسى در کتاب فهرست خود، کتابى به وى نسبت داده[۳]و آن را با این سند، نقل کرده است: «حسین بن عبید اللّه (غضائرى)، از احمد بن محمد بن یحیى عطّار، از پدرش، از محمد بن على بن محبوب، از محمد بن خالد».

این افراد، همگى از بزرگان واجلّاى امامیه بوده اند. احمد بن محمد بن یحیى عطّار هم از مشایخ اجازه بوده و بنابر تحقیق، مشایخ اجازه، نیازمند توثیق نیستند.

بررسى وثاقت محمد بن خالد طیالسى

چند دلیل بر وثاقت محمد بن خالد طیالسى در دست است:

۱. محمد بن على بن محبوب که خود، از بزرگان طائفه امامیه است، کتاب طیالسى را از او روایت مى کند[۴]که دلیل بر آن است که بر وى اعتماد کرده است.

۲. محمد بن خالد طیالسى در طریق بزرگان به کتاب هاى جماعتى که در زیر، به برخى از آنها اشاره مى کنیم واقع است.

از جمله این مؤلّفان، سیف بن عَمیره است که ابوطاهر محمد بن سلیمان زُرارى (جدّ ابوغالب زرارى) و محمد بن جعفر رَزّاز که هر دو از بزرگان وثِقات مشایخ امامیه هستند،[۵]از محمد بن خالد طیالسى، از سیف بن عمیره، کتاب وى را روایت مى کنند[۶]که نشانگر اعتماد ابو طاهر و رزّاز بر طیالسى است.

از جمله این مؤلّفان، عاصم بن حمید وعلاء بن رَزین و اسماعیل بن عبد الخالق اند که ابوطاهر (جدّ ابو غالب زرارى)، کتب ایشان را با چیزهایى دیگر، از محمد بن خالد طیالسى روایت مى کند.[۷]

از جمله این مؤلّفان، رُزَیق بن زبیر است که کتابش را عبداللّه بن جعفر حِمْیرى، از محمد بن خالد طیالسى، از او روایت مى کند.[۸]

و نیز حمید بن زیاد که با این که واقفى است، شیخ طوسى و نجاشى وى را توثیق کرده اند[۹]اصل هاى بسیارى را از محمد بن خالد طیالسى روایت مى کند.[۱۰]

۳. بسیارى از بزرگان و ثِقات، از وى روایت مى کنند.[۱۱]راویان ثِقه وى علاوه بر کسانى که پیش تر به نام ایشان اشاره شد، عبارت اند از: حَمدان بن احمد قَلانِسى،[۱۲]سعد بن عبد اللّه، سَلَمة بن خطّاب که بنا بر اظهر، ثقه است[۱۳]و فرزند وى عبداللّه بن محمد بن خالد طیالسى،[۱۴]على بن ابراهیم، على بن سلیمان زُرارى،[۱۵]محمد بن حسن صفّار[۱۶]ومعاویة بن حکیم.

این شواهد، از قوى ترین نشانه ها بر وثاقت محمد بن خالد طیالسى هستند. از سوى دیگر، هیچ مذّمت و تضعیفى نسبت به وى نقل نشده است، حتى از ابن غضائرى که از وى مذمّت و تضعیف نسبت به بسیارى از ثِقات، حکایت شده است. بنا بر این، در وثاقت محمد بن خالد طیالسى تردیدى نیست.

از مجموع آنچه گذشت، در مى یابیم که این سندِ زیارت عاشورا، سندى است صحیح.


[۱] . مصباح المتهجّد، ص ۷۷۷؛ مصباح الزائر، ص ۲۷۲؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۲۹۶، ح ۳.

[۲] . عبارت شیخ طوسى، صیغه معلوم ونسبت جزمى دارد، نه صیغه مجهول که از تردید شیخ طوسى در نسبت روایت به محمد بن خالد طیالسى حکایت کند.

[۳] . الفهرست، طوسى، ص ۲۲۸.

[۴] . همان جا.

[۵] . رجال النجاشى، ج ۲، ص ۲۴۱؛ رسالة أبى غالب الزرارى، ص ۱۱۸ و ۱۴۰.

[۶] . رجال النجاشى، ج ۱، ص ۴۲۵؛ رسالة أبى غالب الزرارى، ص ۴۸.

[۷] . رسالة أبى غالب الزرارى، ص ۴۸ و ۱۸۲. از برخى طرق و اسناد، بر مى آید که بزرگان دیگرى نیز کتاب هاى برخى از این مؤلّفان را روایت مى کنند. در این باره ر. ک: الفهرست، طوسى، ص ۱۸۳؛ قرب الإسناد، ص ۲۹، ح ۹۶ و ص ۳۲، ح ۱۰۳ و ص ۱۲۵، ح ۴۳۹ و ص ۱۳۰، ح ۴۵۳.

[۸] . رجال النجاشى، ج ۱، ص ۳۸۳. نیز، ر. ک: الأمالى، طوسى، ص ۶۹۷، ح ۱۴۸۸ و ص ۷۰۰، ح ۱۴۹۷.

[۹] . الفهرست، طوسى، ص ۱۱۴؛ رجال النجاشى، ج ۱، ص ۳۲۱.

[۱۰] . رجال الطوسى، ص ۴۴۱.

[۱۱] . در معجم رجال الحدیث (ج ۱۶، ص ۷۰) به نشانى روایت برخى از این راویان ازمحمد بن خالد طیالسى اشاره شده است. ما در پانوشت بعدى، نشانى روایت دیگر راویان را از وى خواهیم آورد.

[۱۲] . شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۲۰۳.

[۱۳] . ر. ک: کتاب النکاح (تقریرات دروس النکاح)، [آیة اللّه] سیدموسى شبیرى، ج ۱۰، درس ۳۶۸، ص ۶ و ۷.

[۱۴] . الخصال، ص ۵۱۷، ح ۴؛ رجال الکشى، ج ۱، ص ۳۸۸، ح ۲۷۸ و ج ۲، ص ۷۰۷، ح ۷۶۲؛ فلاح السائل، ص ۴۵۵، ح ۳۱۰؛ دلائل الإمامة، ص ۴۸۷، ح ۴۸۶.

[۱۵] . الأمالى، طوسى، ص ۷۲، ح ۱۰۵ و ص ۷۸، ح ۱۱۴ که هر دو گرفته شده اند از: الأمالى، مفید، ص ۲۹۸، ح ۸ و ص ۳۰۸، ح ۷؛ علل الشرائع، ص ۴۴۶، ح ۴؛ تأویل الآیات، ج ۱، ص ۴۳۲، ح ۱۱ و ص ۳۰۳، ح ۶ و ص ۳۲۴، ح ۳؛ ولى در این دوجا، «زرارى» به «رازى» تصحیف شده است.

[۱۶] . بصائر الدرجات، ص ۱۶۴، ح ۶ و ص ۲۰۶، ح ۱۳ و ص ۳۸۶، ح ۱۰؛ الفهرست، طوسى، ص ۱۸۳.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت