بغض و نفرت - صفحه 13

از اين رو ، دشمنى با دشمنان خدا ، كفّار ، بدعت گذاران ، ستمگران و همه كسانى كه آفت سلامت جامعه اند و كوتاه كردن دست آنها از تجاوز به حريم انسانيت ، در واقع ، به معناى محبّت به جامعه انسانى است .
بر اين اساس ، فلسفه دشمنى كردن براى خدا ، مبارزه با موانع شكوفايى ارزش هاى انسانى و پاك سازى جامعه از عناصر ضدّ ارزشى است . اهمّيت اين مبارزه ، نه تنها كمتر از تلاش براى ساماندهى جامعه مبتنى بر محبّت نيست ، بلكه جزئى از اين تلاش ، محسوب مى شود .

تلازم حبّ و بُغض

توجّه به اين نكته نيز ضرور است كه اصولاً حُبّ و بُغض ، ملازم يكديگرند و انسان به هر چيزى علاقه پيدا كند ، به طور طبيعى از ضدّ آن ، متنفّر مى گردد . نمى شود كه انسان ، كسى را واقعا دوست داشته باشد و دشمنِ او را دشمن ندارد . بغض نسبت به دشمن ، در حقيقت ، يكى از نشانه هاى روشن واقعى بودن مدّعيانِ محبّت است . از اين رو ، در متون اسلامى ، دشمنى براى خدا ، در كنار دوستى براى خدا ، مورد توجّه و تأكيد است .

چند ره نمود مهم در مورد بُغض

در مواردى كه بغض و نفرت قلبى ، ارزش شمرده شده يا به جهت خاصّى و يا بدون جهت ، انسان در خود نسبت به ديگرى و يا ديگران ، احساس تنفّر قلبى مى نمايد ، در قرآن و روايات اسلامى ، ره نمودهايى ديده مى شود كه بسيار مهم و قابل توجّه اند :

صفحه از 119