زبان آگاهي پيامبر (ص) و امامان (ع)-1 - صفحه 123

۰.اگر نبود آيه اى در قرآن، خبرى مى دادم به شما از آنچه بود، آنچه خواهد آمد و آنچه هست و آن آيه اين است: ”خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى كند و اصل كتاب نزد اوست.“»

با ادله عقلى فراوان به دست مى آيد كه: عصمت داشتن، انسان كامل بودن، صاحب ولايت و حجت بودن، بدون برخوردارى از آن معارف عظيم و نا محدود ممكن نيست. از سوى ديگر، ميراث غنى زندگى ساز و نور بخش آنان كه مجموعه هايى از سخنرانى ها، سخنان كوتاه، مناظره ها، نامه ها، كتاب ها، تفسيرها، دعاها، شعرها، پاسخ ها و آموزش هاى آن بزرگواران است و در هزاران كتاب نگارش يافته است و بنيان فكر، فرهنگ، فقه و باورهاى ما گشته است. اين گنجينه هاى محسوس و مكتوب، اين ميراث گران بار علمى اكنون در پيش چشم همه دانش پژوهان جهان است و هر كاوش گر هشيار و دانش ور بيدارى در مى يابد كه اين معارف عظيم، دست يافت بشر نيست و پايه در دريافت هاى تخيلى، عقلى، تجربى و آزمايش گاهى ندارد، بلكه تنها و تنها تبلورى از علوم الهى آن سروران است. مگر مى شد بدون دريافت هاى الهى و در محيط دور از فرهنگ و تمدن هزار و چهارصد سال پيش، اين فرهنگ و تمدن ارجمند و آسمان بنياد را پى نهاد.
واقعيت هاى انكار ناپذير تاريخى در دست رس همه پژوهش گران است. تاريخ به صراحت و به تكرار نشان مى دهد كه: پيامبر اكرم(ص) و امامان(ع) هيچ گاه در هيچ مسئله اى وا نماندند، هيچ وقت اظهار عجز علمى نكردند و برخورد مردم با آنان به گونه برخورد با كسانى بود كه همه چيز را مى دانند. و پيوسته بزرگ ترين دانشمندان، عاجزانه و فروتنانه در حل نيازهاى علمى خويش به آنان رجوع مى كردند و آنان هميشه گره هاى دشوار علمى را مى گشودند. و در هيچ زمانى «نمى دانم»، «تخصص آن را نداريم»، «شايد چنين باشد»، «بايد فكر كنيم»، «بايد آن را بيازماييم»، «بايد در كتاب ها بنگريم»، «اكنون فراموش كرده ايم»، «اين پرسش دينى نيست از ديگرى بپرسيد» و… نگفتند.
  با وجود آن همه دشمن، حتى يك جا كسى در تاريخ ثبت نكرده است كه آنان در حل يك مسئله علمى به بن بست رسيده باشند.
خداوند در قرآن فرمان مطلق مى دهد كه: «فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون؛۱ از اهل ذكر بپرسيد، اگر نمى دانيد.»
درس آموز است كه در اين آيه كريمه مفعول دوم «فسئلوا» يعنى چيزى كه بايد پرسيد و مفعول «لاتعلمون» يعنى چيزى را كه نمى دانيم، حذف شده است و اين دو حذف، دلالت بر عموم دارد و نيز به تصريح روايات، «اهل الذكر» امامان(ع) هستند. ۲
بدون ترديد، خداوند متعال هيچ گاه مردم را به طور مطلق به جاهلان يا به كسانى كه دانش محدود دارند، ارجاع نمى دهد. از سوى ديگر، امامان(ع) هميشه آماده پاسخ گويى به تمامى سؤال هاى گوناگون مردم بودند. حضرت على(ع) مى فرمودند: «سلونى قبل ان تفقدونى؛ ۳ پيش از اين كه مرا از دست بدهيد، از من سؤال كنيد.» در اين حديث، مشخص نكرده اند كه چه چيز بپرسيد. و همين افاده عموم مى كند؛ يعنى هر چه مى خواهيد بپرسيد.
در تمام تاريخ هيچ دانشمندى نتوانسته است چنين ادعايى بكند و از عهده آن برآيد و اكنون در قرن بيستم هم اگر همه كالج ها، آكادمى ها، دانشگاه ها بسيج شوند و دانشمندان جهان، يك كانون بزرگ علمى از سرآمدان خويش تشكيل دهند، باز نمى توانند سخن حضرت على(ع) را بگويند چون مجهولات آنها نامحدود است و دانششان محدود و رسواييشان در برابر هزاران هزار پرسش بى پاسخ، معلوم.
از كاوش در معارف امامان(ع) به دست مى آيد كه: علوم و معارف آنان داراى اين ويژگى هاست:
1ـ نامحدود است.
  2ـ صحت دارد؛ مثلاً فرضيه نيست، تا آزمون ها بنيادش را بلرزاند و مولود انديشه هاى بشرى نيست، تا تراوش فكرى ديگران به بطلانش قيام كند.
3ـ موهبتى است نه اكتسابى.
اساساً بسيارى از آن معارف، با شيوه هاى معمول آموزشى دست يافتنى نيست و اگر همه پژوهش كده هاى امروز و فرداى جهان، هم دست گردند، به آن معارف دست نمى يابند. چون دانش هاى بشرى اسير گذشت زمان، تضاد، استقرا، تجربه و آزمايش است، ولى معارف و علوم الهى اين چنين نيست و جلوتر از زمان و دور از محدوديت هاى ابزارى، اقيانوس هاى بى كران دانش و بينش را پيش كش بشر مى كند و عمر بشر را قربانى گذشت زمان ومذبوح تجربه ها و آزمون هاى گوناگون نمى سازد و انسان را چون موش آزمايش گاهى به آزمايش گاه زمان نمى سپارد تا به قيمت تباهى زندگى او صحت يا سقم آزمونى را بسنجد. به علاوه، بسيارى از قلمروهاى زندگى بشر با ابزارى مادى كاويدنى نيست.
4ـ جامع و فراگير است؛ همه ابعاد حيات مادى و معنوى انسان را هدايت مى كند.
5ـ تضاد و تناقض ندارد.
تضاد و تناقض از ويژگى هاى انديشه ها و دريافت هاى بشرى است و در معارف آسمانى، تضاد وجود ندارد. آنچه متضاد گونه به نظر مى رسد، يا مولود دريافت ناقص ماست يا به وجود آمدن شرايط تقيه و مانند آن است كه كاملاً با ابزار و شيوه هاى علمى و حديث شناسى قابل بررسى و توجيه است و يا دست حديث سازان و تحريف گران، آن را پديد آورده است كه اساساً خارج از فرهنگ وحى، و قابل شناسايى است.
6ـ معارف اهل بيت، مغلوب و محكوم هيچ شرايطى نيست.
انديشه ها و علوم بشرى محكوم و مغلوب پيش فرض ها، شرايط محيطى، شخصيت ها، عامل تغيير پذير و ناثابت ديگر است، ليكن علوم آسمان بنياد امامان(ع) محكوم و مغلوب هيچ يك از عوامل شخصى و محيطى نيست.
  كوتاه سخن اين كه: براساس ادله نقلى، عقلى و تاريخى، درياى بى كران دانش امامان(ع) اثبات مى گردد و زبانْ آگاهى به عنوان پرتوى از آن اقيانوس معارف خداداد به جلوه مى نشيند.

1.نحل(۱۶)، ۴۳ وانبياء(۲۱)، ۷

2.بحارالانوار، ج۹، ص ۱۲۵

3.نهج البلاغه، خطبه ۹۳ و ۱۸۹، احتجاج طبرسى، ج۱، ص ۳۸۴

صفحه از 133