«ساباطی» را نیز دارا بود و طبق عادت میبایست دستکم در چند مورد از اسناد روایات با این وصف میآمد، چنانچه «عمّار» ساباطی در غالب موارد با این وصف آمده است.1 بنابراین، اسحاقبنعمار فرزند عمارساباطی فطحی نیست.
2. «عمّاربنموسی ساباطی» و «اسحاق بن عمّار الصیرفی» هر دو از راویان پرروایت هستند و اگر اسحاق فرزند عمّاربنموسی ساباطی و مانند پدرش فطحی بود، به طور معمول میبایست دستکم در چند مورد _ هرچند نادر _ از پدرش روایتی نقل میکرد، در حالی که چنین چیزی نیست.2
خلاصه آن که بنا بر این دو دلیل، اسحاق فرزند عماربنموسی ساباطی نیست. از این رو، نمیتوان با روایت کافی و کشی که دلالت بر باقیماندن طایفه عماربنموسی بر فطحیت دارد،3 فطحیبودن او را ثابت کرد.
3. شیخطوسی در الرجال در باب اصحاب امامکاظم علیه السلام نام اسحاقبنعمار را آورده و در آن جا تنها به وثاقت وی تصریح کرده و هیچ حرفی از ساباطی یا فطحیبودن وی نزده: «إسحاق بن عمار، ثقة له کتاب».4 با اینکه شیخ، الرجال را پس از الفهرست نوشته است.
4. روایاتی که به ظاهر در ذمّ اسحاق وارد شده، هیچ یک دالّ بر انحراف مذهب او به طور عموم و دالّ بر فطحیبودن او به طور خصوص نیستند. (توضیح بیشتر در اینباره در پایان خواهد آمد.)
بر اساس این دلایل، قائلان به امامیبودن اسحاق معتقدند که در الفهرست، سهوی در قلم شیخ رخ داده که پس از نام اسحاق، وصف «الساباطی» و «فطحی» را آورده است. سیدبحرالعلوم این مطلب را چنین توضیح میدهند:
و الظاهر أن الوهم نشأ من اشتهار عمار الساباطی، و کثرة دورانه فی الأخبار و الرجال، و انصراف الاطلاق الیه فیهما، فظن الشیخ فی هذا الموضوع أن اسحاق هذا هو ابنعمار الساباطی، و حکم علیه بالفطحیة و ألحقه بأبیه فی المذهب، لما روی: أنه لمیبق علی
1.. در برنامه درایةالنور در دامنۀ کتب اربعه – و بدون احتساب وسائلالشیعه- عمار با وصف «الساباطی»، در حدود ۳۵۰ مورد تکرار شده است، که بیشترین فراوانی را در میان اسامی مشترک وی دارد.
2.. ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۳، ص۶۲۱.
3.. این روایت در ضمن دلیل دوم از ادله قائلان به فطحیبودن اسحاق بن عمار گذشت.
4.. رجالالطوسی، ص۳۳۱، رقم۳.