بازشناسي جايگاه رجالي «اسحاق بن عمار» - صفحه 176

چنان‌چه روشن است، ایشان فطحی‌بودن اسحاق را منسوب به «قیل» کرده که بیان‌گر تردید ایشان در این زمینه است.
محقق سبزواری نیز در ذخیرةالمعاد گفته:
... و فی طریق هذه الروایة إسحاق‌بن‌عمار و هو فطحی لکنه ثقة؛۱در سند این روایت اسحاق بن‌عمار است که فطحی است، اما ثقه می‌باشد.

نظریه دوم: تعدد و اشتراک در اسم

به نظر می‌رسد، این نظریه را اولین بار شیخ بهایی (1031 ه‍. ق) در المشرق‌الشمسین مطرح کرده است. وی می‌گوید:
و اعلم أنّه قدیختلف کلام علماء الرّجال فی ترجمة الرّجل الواحد، فیظن بسبب ذلک اشتراکه، ...و قد یکون الرّجل متعدّدا فیظن أنه واحد، کما وقع له۲طاب ثراه فی إسحاق بن عمّار، فإنّه مشترک بین اثنین: أحدهما من أصحابنا، و الآخر فطحی، کما یظهر على المتأمّل، فلا بدّ من امعان النّظر فی ذلک؛۳توجه شود که گاهی تعابیر علمای رجال در مورد راوی واحد، به گونه‌ای اختلاف دارد که به نظر می‌رسد آن شخص متعدد است، ... و گاهی شخص در واقع متعدد است، اما پنداشته می‌شود که یک نفر است؛ چنان‌چه این پندار نادرست برای علامه‌حلی در مورد اسحاق بن عمار پیش آمده (که او را واحد دانسته، اما حقیقت این است که) این عنوان مشترک بین دو نفر است: یکی از آن دو از اصحاب امامیه و دیگری فطحی است. چنان‌چه اگر کسی در این زمینه دقت کند، برای او روشن می‌شود. پس در این گونه موارد باید دقت کافی را به کار برد.
البته پیش از شیخ‌بهایی، بعضی فطحی‌بودن اسحاق را منسوب به «قیل» کرده‌اند، که نشان از تردید ایشان در این موضوع دارد، ولی تصریح به تعدّد نکرده‌اند؛ برای مثال، فاضل مقداد (826 ه‍. ق) در شرح مختصرالنافع محقق حلّی می‌گوید:
و أما اختیار المصنف فهو قول ابن‌إدریس لأصالة صحةِ الحج و ضعفِ الروایة فإن إسحاق قیل انه فطحی؛۴

1.. ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج‌۲، ص۱۹۶.

2.. یعنی علامه حلی رحمة الله علیه .

3.. مشرق‌الشمسین و إکسیرالسعادتین مع تعلیقات الخواجوئى، ص۹۵‌.

4.. التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ج‌۱، ص۵۶۱.

صفحه از 194