بازشناسي جايگاه رجالي «اسحاق بن عمار» - صفحه 174

علیه و کذا قال النجاشی. و الأولى عندی التوقف فیما ینفرد به1 .
اسحاق ‌بن عمار بن ‌حیان، ابویعقوب صیرفی از موالی بنی‎‌تغلب، از بزرگان اصحاب ما و ثقه بوده است، از امام‌صادق علیه السلام و امام‌کاظم علیه السلام روایت نقل کرده و فطحی ‌بوده است. شیخ‌طوسی گفته: جز این‌که او ثقه و اصل او مورد اعتماد است. این را2 نجاشی نیز گفته. و به نظر من بهتر آن است که در منفردات او توقف شود و بر اساس آن‌ها فتوا داده نشود.
چنان‌چه روشن است، علامه، صدر کلام خود را از عبارت نجاشی و ذیل را از عبارت شیخ استفاده کرده است.
ابن‌داود نیز گفته:
إسحاق‌ بن‌عمار بن حیان، مولى بنی‌تغلب أبویعقوب الصیرفی م [جش کش‏]: ثقة هو و إخوته [ست‏]: فطحی و لکنه ثقة معتمد علیه؛ 3اسحاق‌بن‌عماربن‌حیان، ابویعقوب صیرفی از موالی بنی‌تغلب، نجاشی و کشی در مورد او گفته‌اند: او و برادرانش ثقه‌اند. و شیخ‌طوسی در الفهرست گفته: فطحی است، اما ثقه و مورد اعتماد است.
صاحب جامع‌الرواة نیز مانند علامه و ابن‌داود عمل کرده و هر دو عبارت نجاشی و شیخ را در ذیل یک عنوان جمع کرده است.4
مرحوم کاظمی نیز در هدایةالمحدثین (معروف به مشترکات کاظمی) او را موثق دانسته که ظهور در غیرامامی‌بودن او دارد.5
آیة‌الله‌خویی نیز از طرف‌داران این نظریه‌اند و می‌فرماید:
و ربما یقال: إن الفطحی هو إسحاق بن عمار الساباطی دون الصیرفی فإنه من الثقات الأجلاء و لم یکن فطحیاً. و لکن الصحیح أنهما شخص واحد ینسب تارة إلى بلده و أُخرى إلى شغله...؛ 6

1.. الخلاصة، ص۲۰۰، رقم۱.

2.. روشن است که مراد از «ذلک» وثاقت اسحاق بن‌عمار است، نه فطحی بودن وی، زیرا چنان‌چه گذشت، نجاشی به هیچ وجه فطحی‌بودن او را عنوان نکرده است.

3.. رجال‏ابن‏داود، ص۵۲، رقم۱۶۱.

4.. رک: جامع‌الرواة، ج۱، ص۸۲..

5.. رک: هدایةالمحدثین، ص۱۷.

6.. موسوعةالإمام الخوئی، ج‌۱۱، ص۲۳۱‌.

صفحه از 194