
ظاهر عبارت نجاشی این است که «اسحاق بن عمّار» نه تنها امامی ثقه، بلکه از بزرگان امامیه است؛ اما شیخطوسی تعبیر دیگری دارد: إسحاق بن عمار الساباطی، له أصل. و کان فطحیا إلا أنه ثقة و أصله معتمد علیه...؛۱ اسحاقبنعمار ساباطی، دارای اصل۲ است. وی فطحی است، اما ثقه و اصل او مورد اعتماد میباشد.
شیخ، اسحاق بن عمار را «فطحی» خوانده و این اختلاف عبارت نجاشی و شیخ موجب پیدایش سه نظریه در مورد اسحاق بن عمار شده است:
نظریه اول: اتحاد و فطحیت اسحاق
قائلان این قول، علامهحلی، ابنداود و بسیاری دیگر هستند. ایشان این دو عبارت نجاشی و شیخ را ناظر به یک نفر گرفتهاند؛ چنانچه علامه و ابنداود، هر دو عبارت را در کنار هم ذکر کرده، و در نتیجه حکم به فطحیبودن، اما در عین حال وثاقت اسحاق کردهاند.
علامه در الخلاصه میگوید:
إسحاق بن عمار بن حیان مولى بنی تغلب أبویعقوب الصیرفی، کان شیخا من أصحابنا ثقة روی عن الصادق علیه السلام و الکاظم علیه السلام و کان فطحیا. قال الشیخ: إلا أنه ثقة و أصله معتمد
1.. فهرستالطوسی، ص۳۹، رقم۵۲.
2.. «اصل» در اصطلاح، کتابی روایی است که برگرفته از کتاب روایی دیگر نباشد، بلکه راوی، روایات آن را بدون واسطه از امام شنیده و یا به واسطۀ کسی که وی روایت را از امام شنیده، نقل میکند.