«إنّ الله تعالی نور» بأن قال: لایخلو إذا کان جسماً من أن یکون نوراً أو ظلمة و الظلمة مکروهة و النور محبوب حسن؛ قال الحسن: و لقد سمـعت رئیساً من رؤساء الثنویة یقول: ما أقلّ ما بیننا و بین هشام بن الحکم من الخلاف، فإنّه یقول إنّ الله جسم و نحن نقول ذلک و یقول یتحرک و نحن نقول ذلک و یقول إنّ الله تعالی نور و نحن نقول ذلک قال الحسن: نعوذ بالله من کلّ قول یؤدّی إلی هذا أو یقاربه1 ثمّ ذکر الحسن فی باب وصف الله تعالی بالرؤیة فقال: زعم هشام بن الحکم و اصحابه و هشام بن سالم و من قال بقوله من المشبّهة بأجمعها: إنّ الله تعالی یری بالأبصار فی الأخرة ثمّ ذکر الحسن فی «الکلام فی النهایة» فقال: زعم (فزعم / و زعم)2 هشام بن الحکم و من قال بقوله إنّه متناهی3 الذات، ثمّ ذکر الحسن فی آخر الباب استدلال هشام فی التناهی بأن قال: لمّا ثبت أنّ الله ...4 جسم لمیخل أنیکون لانهایة له أو یکون متناهیاً و لو کان لا نهایة له لمیکن للأجسام وجود و معلوم أنّ هذا ینبئ عمّا ( ؟)5 أنّه جسم علی الحقیقة لا أنّه سُمّی جسماً ثمّ حکی الحسن فی باب العلم و القدرة فقال: و قال هشام بن الحکم و من قال بقوله إنّ ... 6 إنّ الله لمیزل عالماً قادراً محیط(کذا) و أنّ الله تعالی یوصف بالعلم و القدرة بعد أن لمیوصف بهما و قال فی باب وصف الله عزّ و جلّ بالمکان و الحرکة: و قال هشام بن الحکم و علی بن منصور و علی بن اسمـاعیل بن هیثم (کذا)7 و یونس بن عبدالرحمن مولی آلیقطین و هشام بن سالم الجوالیقی و الحشویّی و جماعة المشبهة إنّ الله تعالی فی مکان دون مکان فإنّه (کذا)8 یتحرّک و ینتقل.9
1.. بخشهایی از سخن نوبختی دربارۀ هشام و اعتقادات او را حاکم جشمی، عالم معاصر نویسندۀ المحیط نیز در جلاءالابصار به نقل از کتاب نوبختی گزارش کرده است؛ ر. ک: فصلنامۀ علوم حدیث، «معرفی جلاء الأبصار فی متون الأخبار»، ش ۲۱، ص۱۳۰ _ ۱۳۱، که اطلاعات مهم دیگری در همین باره ارائه کرده است.
2.. واژۀ موجود در نسخه به این دو گونه نیز نزدیک بود.
3.. در نسخه به شکل «متنالهی لذات» آمده است که اشتباه مینماید؛ ر.ک: شرح نهجالبلاغة ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۳۶.
4.. به مقدار یک کلمه در نسخه محو شده است، ولی به گمان بسیار عبارتی نزدیک به «تعالی» یا وصفی برای لفظ جلاله باید باشد.
5.. کلمۀ «ینبئ عمّا» در نسخه واضح نیست و «یُبنی علی» هم محتمل است، ولی به هر حال به نظر میرسد کلمهای به معنای «نشاندهنده» یا «مبنی است بر» و مانند آن باشد.
6.. به مقدار یک کلمه خوانده نشد.
7.. صحیح «میثم» است. دربارۀ وی که از متکلمان مشهور امامیه بوده است ر. ک: رجالالنجاشی، ص۲۵۱؛ مکتب در فرایند تکامل، ص۲۰۹ و پاورقیهای این منبع.
8.. «و إنّه» صحیح است. همچنانکه در الشافی، ج۳، ص۲۸۱ چنین است.
9.. آنچه وی از این باب اخیر یعنی «باب وصف الله عزّ و جلّ بالمکان و الحرکة» گزارش کرده است، علاوه بر دیدگاه هشام دربردارندۀ دیدگاههای منسوب به برخی دیگر از متکلمان دیگر شیعه نیز هست. این گزارش اکنون در رسائل الشریف المرتضی، ج۳، ص۲۸۱ از عبارت «و قال هشام» تا «ینتقل» بدون اشاره به کتاب الآراء و الدیانات دیده میشود. المحیط، جزء دوم، ص۱۷ _ ۱۸. نیز یادآوری کنیم که در اینجا در مقام آن نیستیم که دربارۀ میزان صحت انتساب این اعتقادات به هشام گفتوگو کنیم. در این باره میتوان به نوشتههای برخی دانشمندان معاصر مراجعه کرد. برای نمونه: ر. ک: مجلۀ تراثنا، مقولۀ جسم لا كالأجسام، ش۱۹، ص۷ به بعد.