تعامل سياق با روايات در تفسير الميزان - صفحه 90

آن وفا می‌كنند. و مراد از این عهد و میثاق، به قرینه آیه قبل آن، آن عهدی است كه به زبان فطرت خود با پروردگار خود بستند كه او را یگانه بدانند و بر اساس توحید و یكتایی خداوند عمل نموده، آثار توحید را از خود نشان دهند ۱.

ترجیح یک روایت به هنگام تعارض روایات با توجه به سیاق

اگر چه این تعامل در المیزان بسیار كم یافت می‌شود، اما می‌تواند روش خوبی در مواجهه با روایات تفسیری متعارض باشد. علامه ذیل سوره مدثر، در «بحث روایی»، روایتی را از یحیی بن أبی كثیر از الدر المنثور نقل می‌كند كه گفت:
از ابا سلمه بن عبد الرحمن در باره اولین سوره نازل شده پرسیدیم، گفت:(يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ )۲. گفتم: می‌گویند که اولین سوره علق است. ابو سلمه گفت: من هم، همین سؤال را از جابر بن عبدالله پرسیدم؛ مثل آنچه تو گفتی به او گفتم. جابر گفت: چیزی به تو نمی‌گویم جز آنچه خود رسول الله صلی الله علیه وآله به ما عرض كرد. فرمود: مجاور غار حرا بودم، زمانی كه اقامتم به پایان رسید، مورد ندا واقع شدم. راست و چپ و پشت سرم را دیدم، اما چیزی ندیدم. وقتی سرم را بالا بردم، فرشته‏ای را _ كه قبلاً به حرا می‌آمد _ دیدم كه بین آسمان و زمین بر كرسی نشسته است. با دیدن این صحنه رعبی در دلم واقع شد. از این رو، برگشتم و گفتم: مرا بپوشانید! مرا بپوشانید! سپس سوره:(یا أیها المدثر)تا(وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ )۳نازل شد۴.
علامه با توجّه به احادیثی كه سوره علق را اولین سوره نازله می‌دانند، این دو دسته احادیث را معارض هم می‌دانند. از این رو، به كمک سیاق سوره «علق»، روایاتی را كه اولین نازله را سوره «علق» می‌داند، ترجیح می‌دهد و شاهد بر این كه سوره «مدثر» پس از «علق» نازل شده است را عبارت «فاذا الملک الذی جاء بِحراء» می‌داند كه بیانگر آن است كه قبلاً وحی بر رسول خدا نازل شده است ۵.

ترجیح روایت اهل سنت بر شیعه به دلالت سیاق

علامه در بخش «بحث روایی» به منابع مختلف شیعه و سنی استناد كرده است. او در مقام داوری بین این احادیث تعصب به خرج نمی‌دهد و روایتی را كه با سیاق آیات تطابق بیشتری داشته باشند، ترجیح می‌دهد؛ اگر چه از منابع اهل سنت صادر شده باشد.

نمونه

ایشان ذیل آیات ۴1 تا ۴7 سوره مائده روایتی را از الدر المنثور می‌آورد كه جریان سبب نزول این آیات را بیان می‌كند كه خلاصه آن به این صورت است كه دو طایفه از یهود و در دوران جاهلیت بودند كه یكی مقهور و ذلیل دیگری بود؛ به طوری كه طایفه ذلیل به این رضایت داده

1.همان، ج۱۱، ص۳۴۲

2.مدثر/۱

3.مدثر/۵

4.همان، ج۲۰، ص۸۳

5.همان

صفحه از 96