گونه‌شناسي هدايت الهي در قرآن و حديث - صفحه 12

نیازمند هدایتِ تشریعی است كه خداوند سبحان از طریق پیامبران و كتاب‏های آسمانی، این نیاز را تأمین كرده است. قرآن كریم در آیات فراوانی به این معنا اشاره دارد؛ از جمله در توصیف این كتاب آسمانی می‏فرماید:
یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ، وَ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ، وَ یَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ۱؛
خداوند به بركت آن، كسانی را كه از خشنودی او پیروی كنند، به راه‏های سلامت، هدایت می‏كند و به فرمان خود، از تاریكی‌ها به سوی روشنایی می‏برد و آنها را به سوی راه راست، رهبری می‏نماید.
در روایتی از امام رضا علیه السلام ، نیاز انسان به پیامبران و هدایت تشریعی، بدین‏سان بیان شده است:
لأنّهُ لَمّا لَم یَكُنْ فی خَلقِهِم و قُواهُم ما یُكمِلوا۲لِمَصالِحِهِم، و كانَ الصّانِعُ مُتَعالِیاً عَن أن یُری، و كانَ ضَعفُهُم و عَجزُهُم عَن إدراكِهِ ظاهِراً، لَم یَكُنْ بُدٌّ مِن رَسولٍ بَینَهُ و بَینَهُم مَعصومٍ یُؤدّی إلَیهِم أمرَهُ و نَهیَهُ و أدَبَهُ، و یَقِفُهُم علی ما یَكونُ بهِ إحرازُ مَنافِعِهِم و دَفعُ مَضارِّهِم، إذ لَم یَكُنْ فی خَلقِهِم ما یَعرِفونَ بهِ ما یَحتاجونَ إلَیهِ مَنافِعَهُم و مَضارَّهُم.
فلَو لَم یَجِبْ علَیهِم مَعرِفَتُهُ و طاعَتُهُ لَم یَكُن لَهُم فی مَجیءِ الرّسولِ مَنفَعَةٌ و لا سَدُّ حاجَةٍ، و لَكانَ یَكونُ إتیانُهُ عَبَثاً لغَیرِ مَنفَعَةٍ و لا صَلاحٍ، و لَیس هذا مِن صِفَةِ الحَكیمِ الّذی أتقَنَ كُلَّ شیءٍ۳
؛
چون مردم خود، چنان طبیعت و توانی ندارند كه مصالحشان را كاملاً درک كنند و از طرفی، سازنده هستی نیز والاتر از آن است كه دیده شود و ضعف و ناتوانی بندگان از ادراک او نیز كاملاً روشن است، پس ناچار باید میان خدا و مردم فرستاده‏ای معصوم باشد كه اوامر و نواهی و آموزش‏های او را به آنان برساند و به آنچه منافعشان را تأمین و زیان‏هایشان را دفع می‏كند، آگاهشان سازد؛ چرا كه در وجودشان وسیله‏ای كه بتوانند با آن، آنچه را بدان نیاز دارند و سود و زیانشان را بشناسند وجود ندارد.
اگر شناخت پیامبر و اطاعت از او بر مردم واجب نبود، آمدن پیامبر برای آنان حاصلی

1.. ‏سوره مائده، آیه۱۶.

2.. ‏در علل الشرائع، ج۱، ص۲۵۳: لمّا لم یكتف فی خلقهم و قواهم ما یثبتون به لمباشرة‏الصانع _ عزّ و جلّ _ حتّی‏ یكلّمهم و یشافههم، و كان الصانع...

3.. ‏میزان الحكمة، ح۱۹۵۳۶.

صفحه از 21