علي ذلک إلا في محمد بن عيسي بن عبيد فلا أدري ما رايه فيه، لأنه كان علي ظاهر العدالة و الثقة».1
شیخ کلینی و مستثنیات ابن ولید
در باره آنچه ابن ولید در باره ضعف گروهی از راویان نوادر الحکمه گفته است، ابوالعباس بن نوح _ استاد موثق و رجال شناس نجاشی_ جز یک مورد که در باره دلیل ابن الولید مبنی بر ضعف محمد بن عیسی بن عبید، با وجود عدالت و وثاقت آشکار او، اظهار بی اطلاعی کرده، سایر موارد را تأیید و سخن ابن الولید را در باره ضعف و ناراستی بیست و شش مورد از موارد بیست و هفتگانه درست و به حق دانسته است. با این وجود، اما در کمال شگفتی شیخ کلینی از بسیاری از این مستثنیات روایاتی را به واسطه مؤلف نوادر الحکمه یا به واسطه دیگران نقل کرده است. استاد بهبودی در «گزارشی از سفر به قم»، خطاب به آقای محمد جاودان مینویسند:
شما در میان مآخذ الكافی از كتاب نوادر الحكمه نام بردهاید تا استحكام و استواری كتاب الكافی را بستایید، آیا نمیدانید كه ابن الولید، نقاد معروف حدیث، در همان عصر كلینی، كتاب نوادر الحكمه را به شیوه علمی و دور از جار و جنجال عمومی نقد كرد و با تهیه یک لیست سیاه از راویان بدنام این كتاب، قسمت بسیاری از احادیث آن كتاب را از درجه اعتبار و حجیت ساقط كرد؟ آیا نمیدانید كه شاگردان ابن الولید و از جمله آنان شیخ صدوق و شیخ مفید و سپس شیخ طوسی نقادی ابن الولید را قاطعانه پذیرفتند و در فهرستها و اجازات خود، روایت این رشته احادیث را استثنا نمودند؟ آیا نمیدانید كه مرحوم كلینی از این لیست سیاه _ كه تاكنون به قوت خود باقی است _ بی خبر بود و از احادیث مردود آن اجتناب نورزید؟۲
در باره ارتباط شیخ کلینی و ابن ولید اطلاع چندانی، جز موارد ذیل، از منابع اصیل به دست نمیآید:
_ تاریخ وفات شیخ کلینی سال 329 ق، و تاریخ وفات ابن ولید 343 ق، است. از این رو، این دو محدث معاصر بوده و در طبقه نهم قرار میگیرند.۳
1.. همان.
2.. «آخرین کلام در عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۳۳.
3.. الکلینی و الکافی، ص۱۸۳.