۴. «... عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ: مَا عُبِدَ اللهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ»۱.
۵. «... أَبِي عَبْدِ اللهِ عليه السلام قَالَ: مَا عُبِدَ اللهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ»۲.
۶. «... حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ، قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام : أَيُّ الْعِبَادَةِ أَفْضَلُ، فَقَالَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَفْضَلَ عِنْدَ اللهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْ أَنْ يُسْئَلَ، وَ يُطْلَبَ مِمَّا عِنْدَهُ، وَ مَا أَحَدٌ أَبْغَضَ إِلَي اللهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِمَّنْ يَسْتَكْبِرُ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا يَسْأَلُ مَا عِنْدَه»۳.
مورد اختلاف
پیش از این اشاره شد که هر جا اسم تفضیل در موردی به کار رود، صفتی نسبت به دیگر موارد افزونتر است و همین معنا، نوعی اختلاف ظاهری و بدوی را میان شش حدیث فوق تداعی خواهد نمود.
بررسی
از اين مجموعه، روايت اول به برتري عبادت خردمندانه اشاره دارد. اما لازم به يادآوري است که رابطه عقل با ديگر موارد ياد شده، رابطهاي طولي است، نه عرضي؛ زيرا تکميل قوه عاقله برابر با مستحق دانستن ذات باري تعالي براي دعا و ثناست. و نيز برابر با تعديل قواي شهويه و غضبيه است و البته تفکر مستمر، از اسباب تکميل قوه عاقله انسان محسوب ميشود.
با توجه به آثار و کارکردهايي که براي عقل در روايات بيان شده است، ميتوان عقل را به عنوان «اصل و پايهاي» لحاظ نمود که کفه عبادات و اعمال را، هر چه باشد، سنگين ميکند. بدين ترتيب، ديگر عبادات هم زير مجموعه عبادتي قرار ميگيرند که از عقل و خرد بر ميخيزد.
همان گونه که گفته شد، تفکر در باره قدرت خداوند سبحان از لوازم عقل است و نشان از رابطه تنگاتنگ ميان قوه عاقله و تفکر آدمي دارد. البته نبايد از اين نکته غافل ماند که در روايت دوم از مجموعه روايات افضل العبادة، تحقق برتري تفکر منوط به تداوم و استمرار آن است؛ ضمن آن که عبادت برخاسته از عقل يا تفکر در بار? قدرت خداوند، در واقع مرتبط با کيفيت و نوع عمل بوده و به هيچ روي با ديگر موارد ياد شده تنافي نخواهند داشت.
1.همان، ج۲، ص۸۴، ح۵.
2.همان، ج۲، ص۱۷۰، ح۴.
3.همان، ج۲، ص۴۶۶، ح۲ و ص۴۶۶ و ۴۶۷، ح۱ و ۸.