جمله این آثار «تأثیر شدیدتر این عمل بر قلب»۱ است. گذشته از این که عظمت نتایج و آثار عمل، به نوبه خود از جمله علل برتر شمردن قرائت قرآن است، تداوم بر آن، چنان که از متن حدیث در بالا بر میآید، یکی از شروط مهم این ارزش آفرینی شمرده میشود و همین امر حکایت از اهمیت انس با قرآن دارد. هر چند علت برتری این عمل طبق روایتی، پاداش و ثواب بیشتری است که بر آن مترتب است۲
افزون بر این، توجه به «رعایت شرایط و ظرفیت مخاطب» نیز در رفع تنافی حدیث ششم با دیگر احادیث اخلاقی کارساز خواهد بود؛ زیرا چنان که از صدر روایت ششم بر میآید، سبب صدور حدیث، رجوع عدهای از فقرا به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله و شکایت از بضاعت مالی برای انجام اعمال عبادی است، رسول خدا صلی الله علیه وآله در پاسخ، آنان را به اهمیت جوهره، یعنی عنصر نیت و خلوص عمل به جای تکیه بر ظاهر و حجم عمل توجه میدهند تا بدین ترتیب، میزان تکلیف پذیری خود را ارزیابی نمایند. بنا بر این، شاید بتوان گفت «رعایت حال مخاطبان و در نظر گرفتن ظرفیتهای ایشان» و نیز پاسخگویی به خواست آنان که در واقع، به دنبال فضیلت جویی بودند، موجب شد تا نبی اکرم صلی الله علیه وآله به آموزش اذکار و بیان آثار آنها بپردازند تا بدین ترتیب ریشه حسد را در آنان بخشکانند۳
3. رابطه روایات اخلاقی با یکدیگر
در این بخش، دشمنی با دنیا، نیکی به والدین، نصیحت مردم، حسن خلق و رعایت عفت از عناوین مطرح شده در مجموعه روایات «افضل الاعمال»اند. در این میان، دشمنی با دنیا، عنوان فراگیری است که شامل عفت شکم و شهوت نیز میشود؛ چرا که منظور از «بغض دنیا» ترک آن است و ترک دنیا نیز مترادف با زهد در دنیا است۴ بررسی مفهوم «زهد» این حقیقت را روشنتر میسازد.
زهد به معنای بیمیلی نسبت به چیزی است که موجب ترک و اعراض از چیزی شود۵ . نگاه به روایاتی که در بردارنده معنای زهد هستند، فهم صحیح و معتدلی را از این واژه به
1.. الوافی، ج۷، ص۲۰۶.
2.ثوابالأعمال، ص۱۰۲: «أبی رحمه الله علیه قال حدثنا سعد بن عبد الله، عن أحمد بن أبی عبد الله البرقی، قال حدثنی الحسین بن یزید النوفلی، عن السكونی، عن أبی عبد الله قال، قیل: یا رسول الله! أی الرجال خیر؟ قال: الحال المرتحل. قیل: یا رسول الله! و ما الحال المرتحل؟ قال: الفاتح الخاتم الذی یفتح القرآن و یختمه فله عند الله دعوة مستجابة».
3.ر.ک: مرآة العقول، ج۱۲، ص۱۵۹.
4.سیری در نهج البلاغه، ص۲۰۸.
5.. المصباح المنیر، ج۲، ص۲۵۷.