ترفندها و تاكتيكهايى استفاده مىكند تا به هر نحو ممكن، بر حريف برترى جويد.
عبد الجليل قزوينى در كتاب نقض خود، در پاسخ به شبهات و اتّهامات، از انواع مختلف احتجاج بجز دو نوع آنها، با نسبتهاى گوناگونْ بهره جسته است و آن دو نوع احتجاج را كه در اين كتاب نمىتوان يافت، نوع مغالطهاى و نوع جدال باطل است.
نتيجهگيرى
وحدت و يكپارچگى مسلمانان، همواره يكى از اصول اساسى جهت تحقّق بخشيدن به اهداف كلان سياسى و اجتماعى و فرهنگى و ... در جامعه اسلامى است؛ امّا امروزه، موانع متعدّدى سبب گشته تا اين اصل، از جايگاه اصلى خويش فاصله بگيرد. يكى از بزرگترين اين موانع، عدم آگاهى فِرَق مختلف اسلامى، از عقايد و رويكرد ديگر مذاهب است و البته رفتهرفته با گسترش اين عدم آگاهى، راه براى ورود تعصّبات جاهلانه نيز در جوامع مسلمانان، باز شده است.
اين عدم آگاهى و وجود تعصّبات نابهجا، از جمله موانع اثرگذار در راه رسيدن به وحدت اسلامىاند كه گويا راهكارى جز رفتن به سوى برپايىِ كرسىهاى بحث و مناظره و پرداختن به گفتگويى سالم براى بر طرف كردن آنها وجود ندارد؛ گفتگويى بر اساس اصول دينى و علمى و با رعايت ارزشهاى اخلاقى و چارچوبهاى عقلايى كه سبب تأليف قلوب و تقريب عقايد مىگردد.
كتاب نقض - چنان كه گفته شد - نه تنها كتابى است كه در جهت شناساندن و معرّفى مذهب تشيّع به اقشار گوناگون جامعه، بسيار موفّق عمل كرده است، بلكه نمونهاى بسيار موفّق در گفتگو و مناظرهاى است كه اصول و ارزشها را رعايت نموده و گام بزرگى را جهت رفع موانع پيشگفته برداشته و راه را براى رسيدن به وحدت اسلامى، به عنوان يك اصل اساسى، هموار نموده است.