پيوستهاند و براى فهم معانىشان بايد چند بار خوانده شوند . در اين سطور، شاهد تتابع اضافات، تلميع، تلميح، سجع، واجآرايى، تشبيه و استعاره هستيم. اصطلاحات عرفانى و فلسفى و كلامى هم وجود دارد. جمع شدن اين تعداد آرايه از ويژگىهاى نثر فنّى است:
- هر جواهر محامد كه غوّاصان درياى دين به صحّت دليل از قعر بحر دل به غوص ارادت به ساحل زبان آرند، نثار حضرت واجب الوجودى باد كه مؤثّر در معرفت او به ابقاى تكليف تفكّر و نظر است، و لال باد آن مُدبِر كه گفت: موجب آن معرفت، تقليد و تعليم و خبر است. آن ملك متعال كه موصوف است به صفات كمال، لم يزل و لا يزال، عادلى منزّه از آن كه غبار تهمتِ جبرى و مشبّهى و معطّلى جمال كمال او بيالايد، تعالى عمّا تقول المجبّره و تقدّس عمّا تظنّ المبتدعة. ۱
همان طور كه ديديم، تمام واژههاى به كار رفته در اين جملهها، عربى هستند، مگر حروف اضافه، حروف ربط و برخى افعال مثل «است» و «باد» و «آرند» و به ندرت اسمهايى چون: دل و زبان و دريا به كار رفتهاند.
دو. اطناب
اطناب نيز يكى از ويژگىهاى اين كتاب است كه در قالب نثر فنّى مىگنجد. جملات طولانى و تكرارى بىتأثير كه حوصله خواننده را سر مىبرد.
- و در اثناى آن، مؤلّف، احوالاتى و اشاراتى به متقدّمان اماميه اصوليه كرده كه پُرى از آن مذهب غلاة و اخباريّه و حشويّه است على الاختلاف آرائهم، و نفى و تبرّا از آن و از ايشان در كتب اصوليان اثنى عشريّه ظاهر است و بعضى خود وضع و تمويه كه مذهب كسى نبوده است و سه نسخت كرده، يكى به خزانه اميرك معروف فرستاده و ديگرى مصنّف مىدارد و در خفيه بر عوام الناس مىخواند و نسختى از آن نقل كرده به قزوين كه هرگز علماى مصنّف بدان مقام نكنند مگر سبب تهييج عوام الناس و آن