بررسى فرم زبانى كتاب «نقض» با اشاراتى به موضوعات محتوايى آن‏ - صفحه 390

نثر به كار رفته است كه به محتواى اثر غنا مى‏بخشد:
- اگر به اجماع مسلمانان و نزول آيت بدين فتح و ظهور قول مصطفى و شعر شعرا خواجه نوسنّى انكار مى‏كند، بغداد كم زنبيلى گير. ۱
- اكنون چون خبث عقيده و كينه سينه او، معلومِ خواجگان ديندار شده است و بدو التفاتى نمى‏كنند، زبان و قلم به مساوى و مثالب ايشان تباه و سياه كرده و بر اين گونه تصنيف مى‏سازد و خود نمى‏داند بگفت چنو خسى دَنَسى ناكسى شوم، رويى خسيس‏طبعى غبار تهمت بر چهره اهل دين و دولت ننشيند كه: آب دريا كزو گهر زايد، به دهان سگى نيالايد. ۲
- نقل بى اصل امّا «كلّ إناءٍ يرشح بما فيه»، در سينه‏اى كه بغض پسر ابو طالب مأوا گرفت، يك ذرّه طرفه نشايد داشتن. ۳

چهار. تمثيل‏

مثال‏هاى حكمى براى روشن شدن مطلب، از ويژگى‏هايى است كه در نثر اين دوره، كم كم جا باز مى‏كند و در نثر فنّى، گسترده‏تر مى‏شود. در اين كتاب نيز مؤلّف از اين روش سود برده است:
- و مثال اين ناقل چنان است كه گويند: زنگى‏اى در آينه نگاه كرد روى سياه و زشت خود را به آينه نسبت كرد تا از آينه به زبان حال آواز آمد كه: گناه روى زشت خود را به من حوالت مساز مگر كه از مادر آورده‏اى، پس از بيچاره چون در روى نخواندندى. ۴

پنج. به كار بردن واژه‏هاى عربى‏

واژه‏هاى عربى، به وفور در كتاب نقض يافت مى‏شود؛ واژه‏هايى چون: شهور، سنه، ثلاث و ثلاثين و خمسمائه، كتاب، مفرد، طالب، ميسّر، علما، طايفه، وقوف، استقصا، تفحّص، وقوف، استبعاد و... كه ذكر آنها موجب تطويل است و تنها به بيان مواردى، اكتفا مى‏شود.

1.همان، ص ۶۹.

2.همان، ص ۷۵.

3.همان، ص ۲۲.

4.همان، ص ۷۷.

صفحه از 398