بررسى فرم زبانى كتاب «نقض» با اشاراتى به موضوعات محتوايى آن‏ - صفحه 389

- امّا جواب چنين فصل بى اصل و نقل بى مغز، چگونه توان نوشتن با چندين حوالات محال و بهتان و اثم و افك كه به تشنيع بر اين طايفه نهاده است و از اين آيت و معنى آن بى خبر مانده كه بارى تعالى گفت: (فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ) و قال تعالى (وَيْلٌ لِكُلِّ أفّاكٍ أثيمٍ ...). ۱
- و امّا آنچه گفته است كه: «شيعه مى‏گويند كه صحابه را بر آن حسد آمد و در آمد شد، طلب عجز على كردند»، اين و مانند اين، سخن جهّال و عوام و اوباش باشد؛ بلكه صحابه، بيشتر خرّم شدند و شادى كردند، و اگر بهرى را حسد آمد، اين آيت منزل شد: (أمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) و حسد ديگران، نقصان مرتبت علىّ مرتضى نباشد». ۲
عبد الجليل، در پاسخ به اين نوشته كه: «دين و دولت و خلافت به نسبت گفتن، مذهب گبركان است» از قرآن شاهد آورده:
- ابراهيم گفت: من ذرّيتى بايستى كه خداى تعالى خليل را گفتى كه:اين سخن مگوى كه اين سيرت گبركان است و چون موسى عليه السلام بر طور سينا با خداى خود مناجات مى‏كرد، گفت: (وَ اجْعَلْ لى وَزيرًا مِنْ أهْلى * هارُونَ أخى)، قديم تعالى بايستى كه كليم را گفتى كه: اين حديث مكن كه اين طريقه گبركان است. ۳

دو. حذف فعل به قرينه‏

در دوره پيش، افعال حذف نمى‏شد و تكرار مى‏گشت؛ امّا در اين دوره، فعل به قرينه فعل جمله قبل، حذف مى‏شود:
- و سادات و شيعت اگر مال دارند يا ملكى چنان دارند كه ديگران. ۴

سه. ضرب المثل‏

ضرب المثل‏هاى رايج فارسى و عربى، از اين دوره به ادب فارسى راه يافته و در نظم و

1.همان، ص ۲۳۵.

2.همان، ص ۶۹.

3.همان، ص ۵۰.

4.همان، ص ۱۴۹.

صفحه از 398