ساختار نثر كتاب «نقض»
كتاب عبد الجليل قزوينى در قرن ششم هجرى نوشته شده است و در تاريخ ادب فارسى، اين قرن، دوره فنّىنويسى و گرايش به زبان و ادب عربى و بهرهمندى از اشعار و امثال عرب در متونى مانند كليله و دمنه و مرزباننامه و ... است. به گونهاى كه حتّى «در نثرهاى نقلى و خبرى نيز معانى در زير توده انباشته الفاظ دشوار، نه تنها صراحت و روشنى، بلكه پيوستگى و تسلسل و توالى خود را نيز از دست داد». ۱
البته اين شيوه نثر غير قابل فهم و دشوارياب، بيشتر در متونى كه نويسنده داعيه فضلمدارى و هنرنمايى دارد، به چشم مىآيد و گرنه در همين قرن ششم و در بحبوحه فنّىنويسى و عربىگرايى، آثارى با موضوعات عرفانى (أسرار التوحيد و كشف الأسرار) و اخلاقى (كيمياى سعادت) وجود دارند كه براى جذب مخاطب و انتقال دانش و بينشِ مورد توجّه نويسنده، به زبانى كاملاً ساده نوشته شدهاند.
نثر كتاب عبد الجليل قزوينى، دقيقاً اين گونه است. آشكار است كه نويسنده، آن مقدار دانش و فضل و سواد ادبى داشته است كه بتواند كتابى مصنوع و سرشار از هنرورىهايى بنويسد كه در برابر طيف اكثريت نويسندگان و شاعران سنّىمذهب، نمونهاى به يادگار باشد؛ امّا رسالت او و در واقع، چيزى كه از او درخواست كردهاند، مانع از اين گونه هنرورزىهايى است كه سراسر قرن ششم را در بر گرفته است. هر چند ذهن وسوسه مىشود كه به زبانْ بيان كند كه اصلاً شايد قزوينى رازى، به عمد به شيوهاى از نثر فارسى پناه برده است كه كمتر همخوانى و همسانى با نثر معيار روزگار خود داشته باشد كه امتياز آن در دست اديبان سنّى مذهب است.
هر چند نثر عبد الجليل قزوينى، فخامت ادبى و سلامت و روانى شاعرانه متونى چون تاريخ بيهقى و قابوسنامه را ندارد، امّا او مانند ديگر كسانى كه نثر تعليمى نوشتهاند «روشنى بيان، قوّت تعبير، ايجاز غير مخل و جاذبه تصوير را در نثر تعليمى
1.فنّ نثر در ادب فارسى، ص ۱۳۹.