و شيعه در ايشان ، اعتقاد نيكو دارند ؛ امّا امامشان ندانند ، به فقد عصمت و نصّيّت . و غلبة الظن چنان است كه دعوى امامتِ مطلق نكردهاند و بهرى را «صلوات اللَّه عليه» نويسند و بهرى را رحمت و رضوان .
و شيعه را با ايشان ، چندان خلاف نيست كه به ميانجى مجبّران حاجت باشد ؛ امّا عجبتر اين است كه بيشتر آنان را خلفاى خواجه كشتهاند به خوارى و زارى ، چون زيد على كه عبد الملك مروان كشت و يحيى زيد را كه هم ايشان كشتند .۱
14 . سبئيّه
سبئيّه، از جمله فرقههاى غلاة شيعه هستند كه تابع عبد اللَّه بن سبأ يمنى بودند . او قبل از اسلام آوردن ، يهودى بود و در انقلاب عليه عثمان شركت داشت و در سال چهلم هجرى در گذشت .
او قائل به غيبت على عليه السلام و رجعت او به جهان بود .۲
مرحوم عبد الجليل ، در جايى از كتاب خود ، شبههاى را از ناحيه نوسنّى نقل مىكند كه او شيعه را به عقايد سبئيّه متّهم نموده و گفته است : «او (عبد اللَّه بن سبأ) ، بر على اعتراضها كردى كه چرا تولّا به شيخين مىكنى و سيرت ايشان برنگردانى؟».
آن گاه ، او در جواب نوسنّى مىگويد :
مجبّر ، خبر ندارد كه آن ملعون ، رأس و رئيس نواصب بوده است و بر قول و فعل علىّ مرتضى منكر ... و اين حوالت ، به شيعه ، لايق نيست .۳
15 . صفاتيّه
صفاتيّه، به فرقههايى گفته مىشود كه معتقدند صفات علم و قدرت و اراده و سمع و
1.همان ، ص ۲۴ .
2.ر . ك : مقالات الإسلاميّين ، ج ۱ ، ص ۸۶ ؛ فرق الشيعة، نوبختى ، ص ۲۲ - ۲۳ ؛ رجال الكشّى ، ص ۱۰۶ - ۱۰۸ ؛ لسان الميزان ، ج ۳ ، ص ۲۸۹ .
3.ر.ك: نقض ، ص ۵۳۸ - ۵۴۳ .