10 . حشويّه
حشويّه ، لقب تحقيرآميزى است از ناحيه علماى كلام اسلامى (مثل معتزله) ، براى گروهى از اصحاب حديث و اخباريّه كه قائل به تجسيم و تشبيه خداوند بودند و به نقلى ، آنها احكام واجب و سنّت و مستحب را در يك مرتبه مىدانستند .
حشو در لغت، به معناى پنبه و پشم مورد استفاده در لحاف و تشك است و مراد از آن ، زائد بودن كلام آنها و يا لغو بودن آن است .۱
از آنچه كه مرحوم عبد الجليل در كتاب نقض ذكر كرده، چنين فهميده مىشود كه حشويّه، از طرفى مثل اخباريّه ، قائل به عدم كارايى عقل و استنباط و اجتهاد در شناخت معارف دين و از طرفى ديگر مانند مجسّمه ، قائل به تجسيم و تشبيه خداوند بودند . آنها همچنين از غالىترينِ غاليان مكتب شيعه به حساب مىآمدند .
او در سه جا از كتاب خود ، در جواب سه اتّهام نوسنّى براى شيعيان كه عبارت اند از : «تكفير صحابه و زنان پيغمبران و خصومت با آنها» و «نسبت دادن علم غيب به امامان» و «بالاتر دانستن على عليه السلام از همه پيغمبران الهى» ، شيعه اصوليّه را از همه اين اتّهامات برى مىداند و اين عقايد را به فرقه حشويّه و اخباريّه نسبت مىدهد .
كلام او در مورد شبهه اوّل ، چنين است :
امّا شبهت نيست كه شيعه اصوليّه ، مرتبت هر يك از اين جماعت، به اندازه گويند . گويند : على بهتر است از بو بكر ، و حسن از عمر ، و حسين از عثمان ، و فاطمه از عايشه ، و خديجه از حفصه ، و صادق از ابو حنيفه ، و كاظم از شافعى .
و امامت بو بكر و عمر ، اختيارِ خلق گويند و امامتِ على و اولادش ، نصّ دانند از فعل خدا ، و عاقلان دانند كه اين نه دشمنى بو بكر و عمر باشد و نه دشنام و بد گفتنِ صحابه و تابعين . و اگر به خلاف اين حوالتى هست ، بر حشويّه و غلاة است، نه بر اصوليان ... .۲
1.ر.ك: هفتاد و سه ملّت ، ص ۶۸ ؛ دائرة المعارف الإسلاميّة ، ج ۷ ، ص ۴۳۹ .
2.نقض ، ص ۲۳۶ .