ديگر ، آن را مذهبى محدَث و نوتأسيس معرفى كرده و واضع آن را اسحاق باذنجانفروش عنوان نموده است .۱
او در جايى ديگر از كتاب ، اين فرقه را از فرقههاى مكتب بو حنيفه معرفى كرده است .۲
در منابع مربوط به فرقهشناسى ، اطلّاعى از عقايد خاصّ اين فرقه حاصل نشد، جز آن كه در برخى از كتابهاى لغت ، باذنجانيّه را از جمله قريههاى مصر در ناحيه قوسينا ، معرفى نمودهاند .۳
3 . سندلانيان
مصنّف در جايى از كتاب ، اين قوم را جزء ملحدان معرفى مىكند و مىگويد كه آنها ، هر شب براى خر خداوند ، كاه و جو مىنهادند و ... ؛ ولى اكنون ادّعاى حنفى بودن مىكنند و اين كار آنها ، از تقيّه است .۴
از اين كه گفته است : «هر شب براى خر خداوند ، كاه و جو مىنهادند و...» فهميده مىشود كه اين فرقه نيز ، همچون مشبّه و مجسّمه ، قائل به تجسّم خداوند و نزول او از آسمان هستند ، به گونهاى كه صالحان در دنيا او را به آغوش مىكشند و در روى زمين ، با الاغى مىچرخد و با بندگانش ديدار مىكند .۵
4 . لاسكيّه
مصنّف در جايى از كتاب ، در جواب نوسنّى كه استخفاف شيعيان و همه گرفتارىهاى آنها در دوره سلطان سعيد ملكشاه را دليل بطلان و عدم حقّانيّت اين فرقه معرفى نموده ، مىگويد كه : در عهد پادشاهان ديالم ، با فرقه لاسكيّه (لاسكيان) نيز ، شبيه اين
1.نقض ، ص ۲۶ .
2.همان ، ص ۴۵۷ - ۴۵۸ .
3.معجم البلدان ، ج ۱ ، ص ۳۱۸ ؛ تاج العروس ، ج ۶ ، ص ۲۰۳ .
4.نقض ، ص ۱۲۳ .
5.ر . ك : تبصرة العوام ، ص ۷۹ ؛ كشف الحق ، ص ۲۸ ؛ منهاج الكرامة ، ص ۶ - ۷ .