چنين فهميده مىشود كه تا زمان حيات او ، صوفيّه عقايد مثبت و قابل قبولى در نزد شيعه اصوليه داشتهاند و تنها عيب آنها اين بوده كه برخى از آنها به رياكارى و عوامفريبى مىپرداختهاند و از آن جهت است كه مصنّف گفته است : «شيعه ، متصوّفه بى ريا را دوست دارند» .۱
د. فرقههاى اختصاصى مصنّف
1 . بااسحاقيّه
مرحوم عبد الجليل ، در جايى از كتاب خود ، از فرقهاى به نام بااسحاقيّه نام برده و آن را از زيرشاخههاى مكتب بوحنيفه عنوان نموده است .۲
امّا در منابع فرقهشناسى ، فرقهاى به اين عنوان يافت نشد، مگر آن كه مراد از آن ، فرقه اسحاقيّه باشد كه مؤسّسِ آن ، اسحاق ترك (احتمالاً حنفى) از نسل يحيى بن زيد بن على بود و مدّعى امامت و ارتباط با جنّيان داشت .۳
و يا احتمال دارد مراد از آن ، پيروان اسحاق بن زيد بن حارث از ياران عبد اللَّه بن معاويه بن امام صادق عليه السلام باشند كه على را در نبوّت ، با رسول خدا شريك مىدانستند و از اباحيان به شمار مىروند و به آنها ، اسحاقيه نيز گفته مىشود . ۴
و يا دستهاى ديگر از فرق كيسانيه هستند كه از پيروان مردى به نام اسحاق بن عمرو بودند و اعتقاد داشتند كه امامت ، از اولاد على به اولاد عبّاس انتقال يافته است . آنها همچنين ، به حلول خداوند در حضرت على و ائمّه عليهم السلام قائل بودند .۵
2 . باذنجانيّه
مصنّف در دو جاى ديگر از كتاب ، از فرقهاى به نام «باذنجانيّه» نام برده و در جايى
1.نقض ، ص ۴۸۱ .
2.ر.ك: همان ، ص ۴۵۷ - ۴۵۸ .
3.الفهرست، ابن النديم ، ص ۴۰۸ .
4.تحفه اثنا عشريّه ، ص ۷ - ۱۳ .
5.ر.ك: همان جا .