به چند قرن گذشته برمىگردد و پايهگذارى آن را به ملّا محمّدامين استرآبادى (م 1033 ق) نسبت مىدهند كه او در كتابش الفوائد المدنيّة، عليه شيعه اصوليّه قلم زده است و پس از تقريباً دو قرن كشمكش ميان آنها با اصوليّه ، سرانجام در زمان آقا محمّدباقر بهبهانى ، به همّت او ، بساط اين فرقه از ممالك شيعه برچيده شد .
دسته دوم ، اخباريّه قديم هستند كه مرحوم عبد الجليل نيز از آنها نام مىبرد و بسيارى از اتّهامات نوسنّى را به آنها منتسب مىكند و چهره شيعه اصوليّه را از آنها برى مىداند. از گفتههاى مصنّف چنين بر مىآيد كه آنها حداقّل قبل از قرن ششم هجرى در بلاد مختلف اسلامى ، شناخته شده بودهاند و عقايد غلوآميز فراوانى هم داشتهاند و مصنّف ، گاهى از آنها به عنوان حشويّه و يا غلاة نيز نام برده و به بيان برخى از تفاوتهاى مهمّ ميان آنها با مكتب اصولى شيعه پرداخته است . ۱
براى نمونه ، در جايى از كتاب ، مصنّف در جواب شبهه نوسنّى كه گفته است : «روافض ، على را از انبيا بهتر مىدانند» مىگويد :
... [اين مسئله] اعتقاد شيعه اصوليّه نيست ؛ بلكه بهرى از حشويّه و اخباريّه در سلف ، اين عقيده را داشتهاند و اين ، مذهبى مردود و نامقبول و سخن بىدليل و بىفايده است ، بلكه اصوليه مىگويند : همچنان كه مصطفى بهتر است از هر يكى از انبيا ، علىّ مرتضى بهتر است از هر يك از اوصيا ... .۲
يا در جايى ديگر ، در جواب نوسنّى كه مىگويد : «رافضى بر سنّت مصريان ، دو روز قبل از رمضان روزه گيرند و دو روز مانده به فطر، افطار كنند»، اين گونه سخن مىگويد:
زهّاد و عبّاد شيعه، بيشتر از رمضان روزه در گيرند، امّا نه به نيّت ماه رمضان... و در روز عيد، روزه بگشايند... بلى ، جماعتى اخباريّه كه خويشتن را شيعت خوانند ، اين معنى مذهب ايشان بوده است و از ايشان ، بسى نماندهاند و گر جايى باشند ، اين معنى ، پنهانِ اصوليان كنند كه علم
1.ر.ك: نقض ، ص ۲۸۲، ۴۵۷ - ۴۵۸، ۵۲۹، ۵۶۸ و ۶۱۹ .
2.همان ، ص ۵۲۹ .