5. اذان ويژه
از ديگر موضوعاتى كه جوامع شيعى را از اهل سنّت جدا مىساخته، سنّت اذانگويى شيعيان بوده است كه با جمله «حىّ على خير العمل» كه از سوى خليفه دوم حذف شده و به جاى آن جمله «الصلاة خيرٌ من النوم» افزوده شد، استقلال مذهبى خود را نشان مىدادهاند. عبد الجليل نيز اين را ويژگى شيعيان دانسته و در هنگام وصف شهر سارى، از آن ياد كرده است. ۱
6. مَنزلت عقل در خداشناسى
عبد الجليل كه شيعه اماميه اصولى را از اخباريان و اهل غلو و مشبّهه و مَلاحده باطنى جدا مىداند ۲ و بسيارى از اشكالات وارد شده به شيعه را به عقايد آنها برمىگرداند، يكى ديگر از تمايزات شيعه در فرهنگ اسلامى را «وجوب معرفت خداوند به عقل و نظر» ذكر كرده است و تقليد و تعليم در اين باره را از ويژگىهاى اسماعيليه مىداند. وى با همين معيار هم مردمان سارى را از ساكنان قلعه الموت جدا كرده است. ۳
7. دشمنى با مَلاحده و باطنىها
عبد الجليل همچنين در وصف شهر سبزوار، به عنوان يك شهر شيعهنشين، بخشى از فرهنگ اسلامى آنها را مخالفت با مَلاحده و خصومت با بَواطنه ذكر كرده است ۴ و به اين ترتيب، صف اماميه اصولى را از ديگر فِرَق شيعى، از جمله اسماعيليه (مشهور به بواطنه) جدا مىسازد.
1.همان، ص۲۰۱.
2.... مؤلّف حوالاتى و اشاراتى به متقدّمان اماميه اصوليه كرده كه پُرى از آن مذهب غلات و اخباريه و حشويه است و نفى و تبرّا از آن در كتب اصوليان اثنى عشريه ظاهر است (همان، ص۳).
3.... و چه نيكوتر است كه قرينه الموت آن جا اولىتر باشد كه اهل آن وجوب معرفت خداى را حوالت به تقليد و تعليم كنند و اهل مساوى و اُرَمْ وجوب معرفت را حوالت به عقل و نظر كنند (همان، ص۲۰۱).
4.... و لعنت ملاحده و خصومت بواطنه در آن بقعه آشكارا (همان، ص۲۰۲).