وجود گرايش مشابه عبد الجليل در برخى معاصرانش گرچه در حدّ خود، بسيار با اهميّت است و كمتر بدان توجّه شده است، امّا درخصوص نوع برداشتى كه مىتوان از آن كرد، با مشكل مواجهيم. مشكل از آن جا ناشى مىشود كه اين پديده، قابليّت تفسير دوگانه دارد؛ چرا كه هم مىتواند بر تقيّهاى بودن گفتمان عبد الجليل و برخى معاصرانش دلالت داشته باشد و هم مىتواند نشان از وجود يك گرايش خاصّ اعتقادى در ميان آنها باشد.
در صورتى كه ما بپذيريم عبد الجليل به خاطر شرايط خاصّ عصرش از يك راهبرد تقيّهاى استفاده كرده است، ضرورت دارد كه نمونههاى ديگرى براى آن بيابيم. توسّل به گفتمان تقيّهاى، زمانى يك راهبرد تلقّى مىشود كه دست كم توسّط گروهى از اماميّه از آن بهره برده شود و در صورتى كه ردّ پاى چنين موضعگيرىاى، تنها در آثار يك شخص يافته شود، پذيرش راهبردى بودن آن دشوار است. پس يافتن عالمانى با موضعگيرىهاى مشابه عبد الجليل مىتواند شاهدى بر تقيّهاى بودن گفتمان كتاب نقض تلقّى شود.
از سوى ديگر، در صورتى كه نپذيريم عبد الجليل تقيّه كرده است و واقعاً نماينده يك گرايش اعتقادى اماميّه در آن دوره بوده است، آن گاه براى اين كه نشان دهيم باورهاى عبد الجليل يك گرايش اعتقادى واقعى بوده، لازم است نمونههايى از ديگر عالمان امامىِ آن دوره را - كه عقايدى مشابه عبد الجليل داشتهاند، بررسى كنيم. پس يافتن افرادى با عقايد مشابه عبد الجليل مىتواند گواه آن باشد كه آنان واقعاً يك گرايش اعتقادى خاصّ و متمايز از ديگر اماميان بودهاند.
- دلالت اظهارات و مواضع عبد الجليل
اظهارات عبد الجليل قزوينى رازى در كتاب نقض، به گونهاى است كه شايد تقيّهاى دانستن آنها اندكى دشوار باشد. موضعگيرىهاى او در برابر عقايد سنّتى اماميّه - همان طور كه پيشتر به برخى از آنها اشاره شد - غالباً صريح و غير قابل تأويل است.