كتابهاى فارسىاش در امامت است - به درخواست مردم رى نگاشته است.۱ از اين رو، گزارشهاى اين كتاب مىتواند به خوبى حاكى از گرايش اماميان ساكن رى در سده هفتم هجرى باشد.
وى معتقد است كه در اين روزگار، بسيارى از كفّار، مسلمان شده و مستقيم مذهب تشيّع را مىپذيرند، در حالى كه عكس آن، يعنى سنّى شدن يك شيعه رخ نمىدهد. اين مطلب را در جاى ديگرى هم تأكيد كرده است كه با وجود گرايش عدّهاى به مذهب تشيّع، از شيعيان، احدى به مذاهب ديگر نمىگرود.۲
در جاى ديگر مىنويسد:
ما كسانى را از جميع ملل و نحل و مذاهب اسلامى مىبينيم كه دست از اديان باطل خود بر مىدارند و داخل در طريقه على عليه السلام مىشوند. بر شمار اين افراد، هر روز افزوده مىشود. در روز سقيفه، تنها هفده نفر با على عليه السلام بودند؛ امّا اكنون هزاران هزار از بلاد و قراى مختلف هستند. ما نشنيدهايم كه بگويند فلانى متشيّع بود و سنّى شد.۳
وى در همين كتاب، پس از نقل اخبارى كه در فضايل خلفا روايت شده، مىنويسد كه اين اخبار، تنها از طريق خود اهل سنّت روايت شده و آنان مدّعى اين قبيل رواياتاند و «شهيده ذنبه» (شاهدش دنبش است) و بعد هم با تندى، بيان مىكند كه اينها از مفتريات منافقين است كه از فضائل على عليه السلام برگرفته و به ديگران نسبت دادهاند.۴
همچنين باور وى به آزار حضرت فاطمه زهرا عليها السلام بسيار صريح است و تأكيد كرده است كه علّت شهادت ايشان ماجراى هجوم به خانه بوده است. وى در اين كتاب و آثار ديگرش روى اين نكته تأكيد مىورزد كه نام سنّى در اصل برگرفته از سنّت لعن بر
1.ر.ك: فهرست نسخههاى خطى كتابخانه آية اللَّه مرعشى نجفى، ج ۱۰، ص ۱۴۸.
2.«آيينه تشيّع»، جعفريان، مجلّه كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، ش ۱۰۷ و ۱۰۸، ص ۶۱.
3.همان، ص ۶۲.
4.همان، ص ۶۶.