جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 406

اگر در جامعه‏اى افرادى به گروهى منتسب شوند و به خاطر آن، متّهم گردند، در حالى كه واقعاً به آنها تعلّق نداشته باشند، بدون هيچ درنگ و هراسى، انتساب خود به آن گروه را نفى مى‏كنند؛ امّا پس از نااميدى و در صورتى كه موفّق نشوند، در آخرين مرحله، ممكن است كه به راهبردى همانند آنچه در فرضيّه سوم مطرح شده، توسّل جويند؛ امّا افرادى كه واقعاً به اين گروه تعلّق داشته باشند، براى نفى انتساب خود، از ابتدا به شكل برنامه‏ريزى شده عمل مى‏كنند، در واقع، آنان خيلى زودتر از گروه اوّل، احساس نياز به توسّل به يك راهبرد مى‏كنند و در واقع، از راهبرد مطرح شده در فرضيّه سوم به عنوان ابزارى براى تكميل گفتمان تقيّه‏اى خود استفاده مى‏كنند.

- بررسى گزارش ها در باره تقيّه اماميان سده ششم‏

گرچه فشار سياسى بر شيعيان كه در دوره غزنوى و سلطان طغرل به اوج خود رسيده بود، در دوره سلجوقى تا حدى كاسته شد، امّا اين بدان معنا نبود كه شرايط فشار و تقيّه، كاملاً مرتفع شده بود و شيعيان ديگر مى‏توانستند آزادانه همه باورهاى خود را ابراز كنند؛۱ چرا كه در اين دوره، خلافت عبّاسى از هم پاشيده شده و قدرت سياسى در دست تركان سلجوقى بود. در اين عصر، سرزمين‏هاى اسلامى، بستر رقابت‏هاى سياسى و اختلافات سلجوقيان بر سر دستيابى به قدرت بوده است و هر كدام از آنان در بخشى از قلمرو پهناور سرزمين اسلامى، قدرت يافته بودند و آن را به طريق وراثت در خاندان خويش تداوم بخشيده وحكومت‏هاى سلاجقه روم، شام، كرمان و

1.گزارش خواجه سنّى در كتابش نشان مى‏دهد كه گرچه در اوايل عصر سلجوقى، شرايط براى شيعيان به شدّت دشوار بود و آنان مجبور بودند براى فاش نشدن هويّت شيعى‏شان باج بدهند، امّا در اواخر آن، اين وضعيت به نفع شيعيان بهبود يافته بود. وى مى‏گويد: «اكنون كدخدايان همه تركان و حاجب و دربان و مطبخى و فرّاش بيشتر رافضى اند و بر مذهب رفض مسئله مى‏گويند و شادى مى‏كنند» (نقض، ص ۱۱۳). وى همچنين در جاى ديگرى مى‏گويد: «در هيچ روزگار، اين قوّت نداشتند كه اكنون دلير شده‏اند و به همه دهان سخن مى‏گويند. هيچ سرايى نيست از آنِ تركان كه در او ده - پانزده رافضى نيستند و در ديوان‏ها هم دبيران ايشان اند و اكنون به عينه همچنان است كه در عهد مقتدر خليفه بود» (همان، ص ۷۹).

صفحه از 426