جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 393

نخست آن‏كه اين گروه، در معناى عام‏ترى، همان اماميان متأثّر از مكتب متكلّمان بغداد بوده‏اند كه پيش‏تر به آنها اشاره شد؛۱ دوم اين‏كه اين گروه، جريانى متمايز از مكتب متكلّمان بغداد بودند و در واقع، نسخه پيش‏رفته‏ترى از نزديك شدن به باورهاى معتزلى را ارائه كرده بودند.
همان طور كه در بررسى فرضيّه اوّل نشان داده شد، احتمال نخست در باره ديدگاه مادلونگ، مردود است. به تعبير بهتر، برداشت اوّلى كه از اظهارات مادلونگ مى‏توان داشت، مشابه همان فرضيّه اوّل است كه به دلايل پيش‏گفته، قابل پذيرش نيست.
امّا برداشت دوم از نظريّه مادلونگ نيز قابل پذيرش نيست؛ چرا كه اگر شيعيان معتزلى، همان اماميان متأثّر از مكتب متكلّمان نباشند، به ناچار بايد گروهى باشند كه در تشابه عقايد و گرايش به معتزله، بسيار پيش‏رفته‏تر از مكتب متكلّمان هستند. در واقع مى‏توان گفت كه تنها بخشى از اماميان متأثّر از مكتب متكلّمان بغداد، شيعه معتزلى بوده‏اند و نه همه آنها. با اين اوصاف، بخش ديگر اماميانِ متأثر از مكتب متكلّمان بغداد در گفتمان كلامى عبد الجليل بايد اخبارى تلقّى‏شوند. در چنين حالتى، ديگر نسبت اخباريّه و اصوليّه، اقليّت به اكثريّت نيست و حتّى ممكن است به عكس آن باشد. همچنين بايد اماميان شناخته شده‏اى به عنوان اخبارى وجود داشته باشند و اطّلاعات آنها در كتاب، انعكاس يافته باشد؛ امّا اطّلاعات كتاب، با اين الگو نيز سازگارى ندارد و علاوه بر اين‏كه اخباريّه در اقليّت شديد هستند، هيچ شخصيّت قابل ذكرى در ميان آنها وجود ندارد. ۲

1.چرا كه مشهور است متكلّمان بغداد نيز در برخى آموزه‏هاى خود، متأثّر از معتزله بوده‏اند. براى ديدن نمونه‏اى از تأثيرپذيرى مكتب متكلّمان از معتزله در انكار عالم ذر ر.ك: مؤلّفه‏هاى غلو نزد اماميّه...، ص ۱۰۷.

2.تذكّر اين نكته، ضرورى است كه ما در اين مقاله، در پى مراد و هدف عبد الجليل از كاربرد اصطلاح «شيعه اصوليّه» هستيم؛ از اين رو، نفى نظر مادلونگ بدين معنا نيست كه قطعاً در آن دوره در رى، گروهى از اماميان با گرايش اعتزالى نبوده‏اند؛ بلكه بدين معناست كه مراد عبد الجليل از «شيعه اصوليّه»، اين گروه نبوده است.

صفحه از 426