جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 381

دارد كه شيعه اصوليّه، به احمد بن حنبل بغض مى‏ورزد؛ امّا در عين حال، چون ابو حنيفه و شافعى، با امير مؤمنان دوست هستند، شيعه اصوليّه، آنها را دوست دارد. ۱
عبد الجليل، روايات امام صادق عليه السلام در بحث برائت را، در باره ائمّه ضلال و هر كسى كه به ناحقْ دعوىِ امامت كرده باشد، مى‏داند و سپس از معاويه، يزيد، مروان و يزيد ناقص نام مى‏برد و مى‏گويد كه اينان بى‏استحقاق، دعوى و طلب امامت كرده‏اند.۲ همچنين به اعتقاد وى از كسانى بايد تبرّى شود كه مخالفت قرآن و قول مصطفى عليه السلام كرده‏اند و تيغ در روى علىّ مرتضى كشيده‏اند و حسن را زهر داده و حسين را كشته و قرآن را بنشانه تير كرده و سنگ منجنيق در كعبه انداخته‏اند.۳

4. تقابل اصوليّه و اخباريّه در كتاب «نقض»

الف. سابقه كاربرد اصطلاح «اصولى» و «اخبارى»

در باره تاريخچه كاربرد اصطلاح شيعه اصولى در برابر اخبارى بايد گفت كه اين كاربرد، يك صورت‏بندى متأخّر است كه پس از زمان ملاّ محمّدامين استرآبادى (م‏1033ق) رواج يافت؛ امّا پيش از آن، نزديك‏ترين زمانى كه اين اصطلاحات، با مفهومى مشابه آنچه در دوره استرآبادى به كار مى‏رفته وجود داشته است، عصر علّامه حلّى (م‏726ق) در سده هشتم هجرى است. البته كاربرد اصطلاح اخبارى در معانى نزديك به تاريخ‏نويس، سابقه‏اى بس دراز دارد كه دست كم به سده سوم هجرى باز مى‏گردد. علاوه بر آن، در برخى منابع سده پنج و شش هجرى نيز اين اصطلاح به كار رفته است كه قرائن موجود در آنها نشان مى‏دهد اين گروه، جريانى نقل‏گرا بوده‏اند كه در تقابل با عقل‏گرايان و اهل كلام قرار داشته‏اند.۴

1.ر.ك: همان، ص ۴۸۲.

2.ر.ك: همان، ص ۲۸۷ - ۲۸۸.

3.ر.ك: ص ۲۸۸.

4.در اين زمينه، به مقاله‏اى از همين نگارنده و دكتر كامران ايزدى با عنوان «اصطلاح اخبارى در سير تحوّل مفهومى» در مجلّه حديث‏پژوهى (ش‏۳) مراجعه كنيد.

صفحه از 426